چکیده:
امت اسلامی هیچگاه مانند روزگار کنونی مورد تهاجم مفهومی اندیشه غربی قرار نگرفته است. هدف این تعدی مفهومی، الزام امت اسلامی به مفاهیم خاص و ریختبندی دوباره عقول مسلمانان است تا سرپرستی بر آنان را آسان کند. مدرنیته غربی، مشروعیت حق اختلاف فکری را از امتهای دیگر سلب کرده و در تعامل با دیگران، دچار وقاحت اخلاقی «استعلا»، «احاطه» و «انکار» شده است. این پژوهش با روش اسنادی تحلیلی به بررسی کنش رهاییبخش در اندیشه طه عبدالرحمن میپردازد. طه عبدالرحمن فیلسوف مغربی برای مواجهه با این مسیله تمدنی، امت اسلامی را به خیزش فکری فرامیخواند و شرط آن را «تجربه دینی» و «نوسازی عقل» میداند. عقلانیت مطلوب طه، عقلانیتی است که محصول فرایندی سهمرحلهای است. «تخلص»، «اخلاص» و «خلاص» نیز سه لایه تشکیکی کنش رهاییبخش امت اسلامی قلمداد میشوند. طه سه اصل «تسامح»، «اعتراف» و «تصویب» را برای حلوفصل اختلاف فکری ناکافی میداند؛ زیرا این مبادی سهگانه نمیتوانند مانع برتریجویی (تفوق)، مغرور شدن (اغترار) و تکبر (استعظام) امت در تعامل با دیگر امتها شود. بنابراین، بر اساس آموزههای اسلامی، مکارم اخلاقی «حیا»، «جهاد اخلاقی» و «حکمت» را عامل رهاییبخش میداند.
The Muslim community has never been "conceptually invaded " by Western thoughts as it has today. The purpose of this conceptual invasion is to oblige the Muslim community to specific concepts and to reshape the minds of Muslims in order to facilitate domination. The western modernity has deprived other nations of the legitimacy of intellectual dissent and, in dealing with others, has been overwhelmed by the moral obscenity of "transcendence," "domination" and "denial." This research uses a documentary-analytical method to examine the liberating action in the thoughts of Taha Abdul Rahman. In order to face this civilizational problem, he calls for an intellectual uprising and considers “religious experience" and "modernization of reason" as its conditions. “Renunciation”, „‟devotion‟‟, and „‟liberation‟‟ are the three aspects of liberating action on the Islamic community. Taha considers the three principles of "toleration", "confession", and "approval" to be insufficient for resolving the dispute; because these three principles cannot prevent the nation from seeking supremacy, pride and arrogance in interaction with other nations. Therefore, according to Islamic teachings, the moral virtues of "modesty", "moral jihad" and " wisdom " are regarded as liberating.
خلاصه ماشینی:
کنش، عقلانیت، رهاییبخشی، امت اسلامی، طه عبدالرحمن مقدمه امت اسلامی مورد تهاجم مفهومی اندیشة مدرن غرب واقع شده است؛ این اندیشه، خود را نسخة جهانی و معيار معرفی کرده و حق اختلاف فکری را از امتهای دیگر سلب نموده است.
عقل مجرد و ناتوانی آن در رهايیبخشی طه در نقد عقلانیت ابزاری (بهتعبیر طه مجرد) تا حدودى با نظریة کنش ارتباطى هابرماس همافق است؛ زیرا هابرماس نیز مانند طه عقلانیت ابزارى و سلطهگر را در تحقق مدرنیته ناکافى میداند و کنش ارتباطى را مکمل کنش عقلانى ابزارى معرفى میکند؛ اما تفاوت آشکار طه با هابرماس این است که طه کنش مبتنى بر دین را راه رهایى از سلطة عقل ابزارى معرفى میکند؛ ولى هابرماس مسیر متفاوتی را طی میکند.
هرچند عقل مسدد در افقی بالاتر از عقل مجرد قرار میگیرد و بر محدودیتهای عقل مجرد غلبه میکند، اما به آفات اخلاقی و علمی گرفتار میآید: قسم اول از آن دو، مشتمل بر دو آفت اخلاقی است که بر ممارست فقهی وارد میشود: الف) آفت تظاهر: این آفت به تفاوت بین عمل و اهداف آن بازمیگردد و شکلهای سهگانة مختلفی را به خود میپذیرد که عبارتاند از: «تزلف» که به تقرب به دیگری بهوسیلة اعمال دینی است؛ «تکلف» که تقرب به دیگری بهوسیلة چیزی افزون بر اعمال دینی است؛ «تصرف» که تقرب به نفس خود بهوسیلة اعمال دینی بهصورت تعلق خاطر پیدا کردن به اعمال و تحقیر اعمال دیگری است.
کنش رهايیبخش امت اسلامی اصل در اختلاف، از نظر طه عبدالرحمن این است که اختلاف نرم و منعطف باشد.