چکیده:
اریک لاندوفسکی دو شکل ِ ممکن ِ جستجوی خوشبختی و سر خوشی که به دو شکل متفاوت میل و سلیقه مربوط می شود را از یکدیگر تشخیص می دهد: یکی « میل ِ لذت بردن از» و دیگری « میل ِ خوشایند واقع شدن». در ارتباط با « میل ِ لذت بردن از» که بحث اصلی این مقاله است، او دو برداشت متفاوت از «لذت» را مطرح می نماید. برداشت اول، لذت سوژه را بر اساس ِ ارتباط یک سویه مبتنی بر «مالکیتِ» دیگری یا عناصر جهان تعریف می کند و برداشت دوم از لذت، صحه بر ارتباط متقابل و دو سویه سوژه با جهان می گذارد، که لاندوفسکی نام آن را «دوست داشتن» می گذارد. او همچنین در خصوص تعامل سوژه با جهان، دو تعامل متفاوت را مطرح می نماید، که یکی را به ایده «استفاده» پیوند می زند و دیگری را به «پراتیک». مقاله حاضر سعی می کند، ضمن تشریح و تبیین اندیشه لاندوفسکی در خصوص نظام میل و سلیقه و واکاوی مفاهیم کلیدی در این زمینه، ثابت کند که در رمان سترگ پروست، در جستجوی زمان از دست رفته، تعامل مارسل و سوان با دیگری ِ معشوق، بر نظام میل و سلیقه «مالکیتی» استوار بوده و مبتنی بر ایده «استفاده» است، و بر عکس، تعامل آن ها با عناصر جهان غالبا ً بر نظام میل و سلیقه «دوست داشتن» ِ مبتنی بر «پراتیک» با جهان استوار می باشد، یعنی آن جا عناصر جهان نه به مثابه ابژه، که سوژه یا شبه سوژه در نظر گرفته می شوند
Eric Landowski distinguishes two different and possible forms in searching for joy and happiness based on two different forms of taste and desire: ‘the longing to enjoy from’ and ‘the longing to be enjoyed from’. In regard to ‘the longing to be enjoyed from’ which is the main topic of discussion here, he proposes two different takes of ‘enjoy’.The first take defines subject’s sense of enjoyment built on a one-way relationship of possessing the other person or worldly element. The second one describes the sense of joy based on a reciprocal interaction between the subject and the world which Landowski calls ‘to like’.He also poses two different interactions on subject’s association to the world, which one is attached to the idea of ‘use’ and the other to ‘praxis’.The present paper tries to describe and explain Landowski’s train of thought on taste and desire system and analyze the key concepts of the field as well as proving that in Proust’s significant novel, In Search of Lost Time, the interaction between Marcel and Swann and the beloved is based on possessive desire and is founded on idea of ‘using’. On the other hand, their interactions with the worldly elements are grounded on affectionate intentions established by the praxis with the world, meaning the elements are not considered as objects but subjects or semi-subjects.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر سعي مي کند، ضمن تشريح و تبيين انديشه لاندوفسکي در خصوص نظام ميل و سليقه و واکاوي مفاهيم کليدي در اين زمينه ، ثابت کند که در رمان سترگ پروست ، در جستجوي زمان از دست رفته ، تعامل مارسل و سوان با ديگري معشوق ، ِ بر نظام ميل و سليقه «مالکيتي » استوار بوده و مبتني بر ايده «استفاده » است ، و بر عکس ، تعامل آن ها با عناصر جهان غالبا بر نظام ميل و سليقه «دوست داشتن » مبتني بر «پراتيک » با جهان استوار ِ مي باشد، يعني آن جا عناصر جهان نه به مثابه ابژه ، که سوژه يا شبه سوژه در نظر گرفته مي شوند.
در اين مقاله برآنيم که ضمن برقرار نمودن ارتباط ميان مفهوم «استفاده » با برداشت اول از «لذت بردن از» ( مبتني بر مالکيت ) و مفهوم «پراتيک » با برداشت دوم ( مبتني بر ارتباط دوسويه فعال )، نشان دهيم که مي توان با توسل با اين مفاهيم ، خوانش جديدي از سبک زندگي و رفتاري مارسل و سوان ، شخصيت هاي اصلي اثر در جستجوي زمان از دست رفته پروست ، در خصوص ارتباط شان با معشوقه ها و ديگر عناصر جهان ارائه داد.
به بيان ديگر براي ممکن ساختن اين مقوله از لذت ، بايد از ارتباط مالکيتي چشم پوشيد، و ديگري و عناصر جهان را «کنشگر – سوژه » هايي قلمداد کرد که مي توان با آن ها وارد تعاملي پويا شد، تعاملي که در سير آن قابليت هاي بالقوه ما به مثابه سوژه و آن ها، نه به مثابه ابژه ، بلکه به عنوان پارتنرهايي فعال ، آشکار مي گردد.