چکیده:
مورّخ و خطیب توانا حجت الاسام و المسلمین شیخ علی دوانی، بعد از رویش در زادگاهش دوان، شراره های شوق تحصیل در نجف اشرف در وجودش شعله ور گردید و این علاقة درونی، در حالی که نوجوانی چهارده ساله بود او را راهی عراق عرب کرد. بعد از زیارت آستان حسینی در کربلای معلی به نجف اشرف رفت و پنج سال و نیم در حوزة علمیه این شهر دورة مقدمات و سطوح را آموخت. وی چندین بار از نجف با پای پیاده در مناسبت های مختلف به کربلا رفت و همواره در مسجد اعظم و مسجد سهله درکوفه به عبادت، ذکر و زیارت اهتمام می ورزید. گفتنی است که مرحوم دوانی خاطرات این ایام که حاوی مشاهداتش از اماکن مقدس، مراکز آموزشی و فضاهای فرهنگی و اجتماعی عتبات مقدسه عراق می باشد و نیز چگونگی دیدارها و ملاقاتش با علما و فضلای حوزوی را به رشتة تحریر درآورده است.
ترعرع المؤرخ والخطیب القدیر حجة الإسلام والمسلمین الشیخ علی دوانی فی مسقط رأسه (دوان) ثم توهجت فی داخله شعلة الشوق للدراسة فی النجف الأشرف ولم یبلغ حینها سن الرابعة عشرة من عمره حیث سافر بالفعل إلی العراق. وبعد أن تشرف بزیارة العتبة الحسینیة فی کربلاء المقدسة توجه إلی النجف الأشرف حیث درس المقدمات والسطوح فی حوزتها العلمیة مدة خمس سنوات. ویذکر أن الشیخ دوانی سار مرات عدة من النجف إلی کربلاء علی قدمیه فی مختلف المناسبات وکان مشغولا بالعبادة والزیارة فی المسجد الأعظم ومسجد السهلة فی الکوفة. وجدیر بالإشارة أن المرحوم دوانی کتب مذکراته عن تلک الأیام ومشاهداته للأماکن المقدسة والمراکز التعلیمیة والجو الثقافی والاجتماعی للعتبات المقدسة فی العراق إضافة إلی بعض لقاءاته مع العلماء وفضلاء الحوزة العلمیة.
The eminent historian and orator, Hujjat al-Islam wa al-Muslimin Sheikh Ali Davani grew up in his hometown, Davan. The interest in studying in Najaf al-Ashraf led him to Iraq at the age of fourteen. After visiting the shrine of Imam Hussein (AS) in Karbala, he went to Najaf al-Ashraf and studied the basics and levels in the Seminary of the city for five years and a half. He traveled from Najaf to Karbala on foot several times on various occasions and always engaged in worship, remembrance, and pilgrimage in the Grand Mosque and Sahlah Mosque in Kufa. It is noteworthy that the late Davani wrote the memories of those days including his observations of the holy places, the educational centers, and the cultural and social spaces of the holy shrines of Iraq, as well as the quality he met the Seminary’s scholars and ulama.
خلاصه ماشینی:
در مسجد سیدعلی نقی که بعد از سقوط رضاخان رونق گرفته بود و در آنجا مراسم مذهبی و نماز جماعت برگزار میشد، شیخ علی دوانی موضوع علاقه خود را برای رفتن به جوار بارگاه علوی با شیخ حسین نجفآبادی مطرح کرد، ایشان هم به وی وعده داد با هم به نجف میرویم.
(سلطانزاده، 1364 ش، ص295و301؛ آل محبوبه، 1406ق، ج1، ص128؛ بابائی حائری، 1376ش، ص169) اقامت در مدرسه شربیانی دوانی همراه شیخ حسین نجفآبادی به مدرسة شربیانی رفت که در انتهای کوچة مدرسه آیت الله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی، پایین بازار قبله نجف قرار داشت که آن را عالم فقیه ملامحمّد معروف به «فاضل شربیانی» (1225ـ1322ق) از مشاهیر علمای شیعه که در معقول و منقول تبحر داشت و مدتی زعامت و مرجعیت شیعیان را عهدهدار بود با کمک عدهای از مؤمنان نیکوکار در سال 1320ق بنیان نهاد.
در آن لحظه جمعی از اصحاب و زوّار منتظر بیرون آمدن آقا بودند، همین که آقا از منزلش بیرون آمد صدای صلوات برخاست، حالا مرجع تقلید شیعیان را با آن اسم و رسم میدیدم، صورتی مهتابی و نمکین، لاغر اندام، چشمانی نافذ، محاسنی سفید و قامتی متوسط بلکه کوتاه داشت؛ مانند دیگران به دنبالش راهی صحن مطهر گردیدم و در نماز به امامت او شرکت کردم، بعد از نماز، مردم به خصوص زوّار ایرانی، هجوم آوردند و به زحمت دست مبارکشان را بوسیدند، به آن منظره که برایم بسیار جالب بود، نگاه میکردم، سبحان الله از این جاه و جلال و عطیه خداوندی (دوانی، 1397 ش، ج1، ص89-90) و در ادامه میافزاید: مدرسه ی شربیانی در حدود دویست مترمربع و در یک طبقه پانزده حجره داشت و دارای دو سرداب بود.