چکیده:
جرایم اقتصادی و فساد در ایران به یکی از معضلات بسیار بزرگ کشور تبدیل شده و اهمیت برخورد با جرایم اقتصادی بیش از پیش نمایان است. چالشهایی از قبیل عدم تعریف جرم اقتصادی و بالطبع عدم تعیین مصادیق آن، پراکندگی و بعضا نامناسببودن قوانین، هماهنگی و ارتباط ضعیف بین نهادهای مسئول پیشگیری و مبارزه با جرایم اقتصادی، ضعف آمار و اطلاعات و... در پیشگیری و کنترل جرایم اقتصادی و مبارزه با آن وجود دارد. امروزه فعالیت های اقتصادی و تجاری در استقرار و ثبات سیاسی کشورها نقش مهمی را بازی میکنند و معادلات سیاسی دنیا و روابط دو یا چند جانبه کشورها براساس قدرت اقتصادی و بازرگانی آنها رقم میخورد. یکی از بزرگترین دغدغه های جهانی جامعه بشری، نحوه برخورد با جرایم سازمان یافته ی فراملی و ریشه کن کردن این جرایم با همکاری کلیه دولت های جهان است. این موضوع به خصوص در مورد کشورهایی که دارای اقتصاد رانتی هستند دارای ابعاد و مظاهر آشکارتری است و حقوق کیفری ایران نشان میدهد که یا اصلا جرمی با این عنوان فساد اقتصادی در قانون کیفری ایران وجود ندارد یا تحت عنوان دیگری، جرمانگاری شده است و یا قانون کیفری ایران قسمتی از آن جرم را و نه به طور کامل مورد توجه قرار داده است. البته در قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 اشاره شده است که، اخلال در نظام اقتصادی کشور به طور گسترده یکی از مصادیق افساد فی الارض میباشد که در این مورد نیز، قانون نارساست. قطعا عوامل متعدد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... در ظهور و بروز مفاسد و جرائم اقتصادی موثر و دخیل هستند که امکان برشماری همه آنها در این مجال مختصر نیست.
خلاصه ماشینی:
( نجفي ابرندآبادي، 1384، ص 148)عامل رواني و اجتماعي مفسد ميتواند پيامدهاي مثبت يا منفي داشته باشد پيامدهاي منفي را ميتوان چنين برشمرد: الف- باعث اتلاف منابع ميشود؛ ب- فساد مانع رشد رقابت و موجب خنثي شدن تلاشها در جهت كاهش فقر و تبعيض اجتماعي ميشود؛ ج- چنين افرادي مرتكب فساد ميشوند و با تضعيف انگيزهها، موجب زيانهاي اجتماعي و يا تضعيف نهادهاي موجود و بالاخره زيان اقتصادي ميشود؛ د- فساد از ميزان اثربخشي و مشروعيت دولتها ميكاهد، امنيت و ثبات جوامع را به خطر مياندازد و ارزشهاي دموكراسي و اخلاقيات جامعه را مخدوش ميسازد؛ ذ- فساد به افزايش هزينه معاملات و كاهش امكان، پيشبيني اقتصادي منجر ميشود و مانع توسعه پايدار است؛ ر- فساد منجر به هدر رفتن سرمايهگذاريهاي انجام شده روي منابع انساني، كم رنگ شدن فضائل اخلاقي و ايجاد ارزشهاي منفي در سازمان ميشود؛ ز- فساد موجب تضعيف اعتقاد مردم به توانايي و اراده سياسي دولت براي جلوگيري از زيادهطلبيها و نيز باعث قطع اميد مردم به آيندهاي بهتر ميشود.