خلاصه ماشینی:
"حتی عکسی از«حضرت اسماعیل»که در شرف قربانی شدن است و فرشتهای که برهای را به جای او،هدیه میآورد و شریف از فرشته متشکر است،از همان صفحات اولیه،سیر داستان مشخص میشود و در ذهن خواننده جا باز میکند.
در این مکتب ادبی،هنر در خدمت نوسازی جامعه سوسیالیستی قرار میگیرد و بیشتر از آنکه به فرد توجه داشته باشد،به گروه میپردازد و به تجلیل از کار و کارهای گروهی روی میآورد در مکتب«واقعگرایی اجتماعی»از دیدگاه سیاسی به آینده نگاه میشود و نوعی خوشبینی ویژگی اصلی این آثار،تحلیل و ترسیم جریان آشتی فرد با جامعه و در نتیجه،دگرگونی روابط اجتماعی مبنی بر مالکیت خصوصی است.
وقایع سال 1340 و اعتصاب معلمها و کشته شدن معلمی در روز دوازده اردیبهشت و سقوط دولت شریف امامی و نخست وزیری امینی که وقایعی ریشهدار بوده و درباره رویدادی چون خرداد 1342 که ریشه فرهنگی مذهبی داشته،به اشارهای گذرا،اکتفا میشود: «غروب روز پانزدهم خرداد 1342 رادیو خبر میدهد:در تهران زد و خورد خونینی بین عدهای از مردم و قوای مسلح و مأموران شهربانی رخداده که در آن عدهای کشته و زخمی شدهاند»(ج 3،ص 1162) پس از آن،به تحول دایی سلیم اشاره میکند که عکس یک روحانی را به دیوار اتاقش زده است.
اعتقاد دیگری که در این کتاب به آن اشاره میشود، هنوز هم در بین مردم رواج دارد و از زبان مادر شریف بیان میشود.
مادر شریف نیز زنی ستمکش است که مرتب بر سرخرجی با شوهرش بگومگو دارد و همیشه این بگومگوها به کتک خوردنش میانجامد همه بار زندگی بر دوش اوست."