چکیده:
طبق مادهی 679 ق.م: «موکل میتواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند...» سوالی که اینجا پیش میآید این است که آیا اثبات سوءاستفاده از حق عزل، موجب مسئولیت مدنی ناشی از اعمال نابجای حق فسخ میشود، یا موکل ازاین حق به طور مطلق بهرهمند است و میتواند آن را تنها به سود و میل خود به کار برد؟ طبق مادهی 679 ق.م و پیشینهی تاریخی آن نشان میدهد که اختیار موکل منوط به رعایت هیچ شرطی نیست. اما طبق اصل 40 قانون اساسی: «هیچ کس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیلهی اضرار به غیر و تجاوز به منافع عمومی قرار دهد. لذا جهت اجرای نظم عمومی و عدالت اجتماعی باید تابع قانون مدنی بود یا قانون اساسی.» با توجه به اینکه حکم قانون اساسی عام و مادهی 679 ق. م. مخصوص حق عزل موکل است، به نظر میرسد که اجرای نظریه سوءاستفاده از حق در مورد عزل وکیل قویتر باشد. از این جهت تحقیق حاضر پس از بررسی کتب و نظرات محققین پیشین منتج به این شد که ضرر ناشی از عزل، ناهنجار و از نظر اخلاقی و در دید عرف ناروا است.
خلاصه ماشینی:
بر طبق این نظریه که هم اکنون نیز در حقوق انگلیس و آمریکا غلبه دارد، صاحب حق میتواند، به هر صورت و با هر اندیشهای که دارد تا جایی که از حدود قانون و مفاد اختیارات خود تجاوز نکند، حق را به کار برد بر کسی که حق خود را اجرا میکند نمیتوان خرده گرفت که چرا اخلاق و انصاف را رعایت نکرده یا از حدود عرف فراتر رفته است.
مالک در صورتی میتواند بدون توجه به زیان مجاوران، آزادانه در ملک خود تصرف کند، که این دو شرط باهم جمع باشد: یعنی اگر تصرف مالک، برای رفع حاجت یا دفع ضرر او نباشد و به حال همسایه مضر تشخیص داده شود، مجاز نیست، و از آن جایی که در حقوق ما اختیار مالک مطلق نیست و در هر مورد که باعث اضرار ناروا به حقوق دیگران (بهویژه همسایگان) یا منافع عمومی باشد محدود میشود.
این حق که به طور مستقیم از قانون ناشی میشود، ممکن است یا منفی باشد: بهعنوان مثال، در مواردی که وضع طبیعی زمینی ایجاب میکند که مجرای فاضلاب یا آب برای زمین بالاتر باشد و قانون نیز این حقوق را به مالک آن تحمیل میکند، در واقع حق ارتفاق مثبتی به سود زمین بالاترایجاد شده است، برعکس، ممنوع شدن مالک نسبت به باز کردن در و پنجره در دیوار خود، نوعی حق ارتفاق منفی است که قانون به سود همسایه برقرار کرده است.