چکیده:
فردوسی در بهیننامۀ باستان، در پیکرۀ داستانهای مدون از اسطورهها سخن رانده است. در بسیاری موارد، رمز و تمثیل نیز چشمنوازانه در مفهوم اساطیری گنجانده شده است. داستان زال از پررمز و رازترین آنهاست که بیانی متفاوت برای ابلاغ پند و پیامهای فرهنگی دارد. این پژوهش، ضمن تحلیل نقشهای زبانی و عناصر ارتباطی، یعنی زبان، پیام، مخاطب و فرستنده، بر اساس الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بازکاوی رمزها و نمادها میپردازد. بر این اساس، تمرکز بر نقش فرازبانی است. میزان تأثیر نقشهای زبانی بر خوانندگان و بسامد هر کدام از آنها، شناسایی رمزها و تمثیلهای گنجانده شده در داستان زال، درک و دریافت مفاهیم انتزاعی که به صورت غیرمستقیم بیان شده است، از اهداف پژوهش است. نتایج بررسی نشان می دهد نقش های زبانی، ابزاری کارآمد برای درک معانی ثانویه و تأویل زبان نمادین اسطوره است و نیز، معیاری برای طبقه بندی آثار تمثیلی و نمادین در بستر حماسه به شمار میرود. همچنین، شیوۀ مناسب برای پی بردن به میزان تأثیرگذاری پیام های رمزی، ترغیبی و ... بر خوانندگان. در پایان باید اذعان داشت زیبایی شناسی داستان های حماسی و اسطورهای در سایۀ نظریۀ مذکور بیش از پیش هویدا می شود.
Ferdowsi, in his work, has spoken in the corpus of narrated stories of myths. In many cases, cipher and allegory are included in the mythological concept. The story of Zal is one of the most perverse of them, which has a different expression for the narrative of cultural adventures and messages. This research, while analyzing the linguistic and communicative elements of language, message, audience and sender, is based on the verbal communication pattern of Kaboson, to re-examine the codes and symbols. Accordingly, the focus is on the role of phrasalism. The extent of the effect of linguistic roles on readers and the frequency of each of them, identification, ciphers and parables included in the Zal story, the understanding and reception of implicit abstract concepts, which are implicitly expressed, are the objectives of the research. The results of the study show that language roles are an effective tool for understanding secondaray meanings and interpreting the symbolic language of myth and is also a criterion for classifying allegorical and symbolic works in the epic context. Also, a good way to find out the extent to which cryptographic, inclusive messages are addressed to readers. In the end, it must be acknowledged that the aesthetics of epic and mythical stories are more and more evident in the light of this theory.
خلاصه ماشینی:
به اعتقاداو،هرگونه ارتباط کلاميازيک پيام تشکيل شده است که ازسويفرستنده به گيرنده منتقل ميگردد.
ک:صفوي،١٣٨٠:٣٢) ٢- نقش ارجاعي: دراين نقش ،جهت گيريپيام به سويموضوع وبافت است .
ک:همان :٣٣) ٤- نقش ترغيبي: دراين نقش ،جهت گيريپيام به سويمخاطب است .
(صفوي،١٣٨٠:٣١) ٦- نقش همدلي: دراين نقش ،جهت گيريپيام به سويمجرايارتباطياست وگوينده دراين نوع کارکردزبانيخواستارآن است تاازبرقراريمجرايارتباطيخودبامخاطب يقين حاصل کند.
تجسم حمايت ايزدان اززال پيامياست که به صورت رمزمطرح شده است .
ابايـــاره وگــــــرزةگاوســـر ابا طوق زرين و زرين کمر (همان :١٥٤) نقش ارجاعي دراين نقش ،جهت گيريپيام به سويزمينه وبافت کلام است .
نقش ادبي دراين نقش ،جهت گيريپيام به سويخودپيام است .
توجه خواننده دراين نقش به شکل پيام است تامحتوايکلام .
زبان ادبي،کاربردويژه اياززبان است که عامل مسلط آن ،زيباييشناسياست ،يعنيدر اين نقش زباني،جهت گيريپيام به سويخودپيام است ،نه موضوعيخارج ازآن .
». (فخراسلام و لساني،١٣٩٥:٣٨) به فرمان شاهان دل آراسته خرد راگزين کرده بر خواسته (همان :٢٤٦) توصيۀمنوچهرشاه درهنگام مرگ ،ترغيب به خداپرستياست که درآموزه هايدينيو مليايرانيان باستان مکررآمده است .
نقش همدلي دراين نقش جهت گيريپيام به سويمجرايارتباطي(تماس )است .
به همين جهت ،نقش ارجاعي،دومين کارکردزبانياست که بدان پرداخته شده است .
به همين جهت ،نقش ادبيدرداستان زال ورودابه ،سومين نقش پرکاربرداست .
The extent of the effect of linguistic roles on readers and the frequency of each of them, identification, ciphers and parables included in the Zal story, the understanding and reception of implicit abstract concepts, which are implicitly expressed, are the objectives of the research.