چکیده:
ادبیّات غیرجد در حقیقت» تعارضی است بر بیعدالتیها و نابهسامانیهای سیاسی و اجتماعی دوران
گوناگون و چون شاعر و نویسنده نمیتوانست آشکارا اعتراض خود را به گوش مدعیان برساند. به رمز و
کنایه متوسّل میشد و در لفافهای از تمسخر به انتقاد میپرداخت. بیشتر نوشتارها و سرودهها در دورههای
حکومت سلاطین ایران از آثار منتور گرفته تا منظوم» از حماسههای ملّی و میهنی تا منظومههای عرفانی
حکمی» غنایی و تعلیمی به گونهای مستقیم و یا غیرمستقیم در هالهای از سخنان غیرجذ پنهان شده است.
در برهههایی از دوران تاریخی به ویژه در سدههای ششم تا هشتم هجری, در آثر تداوم جفاکاریهاء
عامه مردم در رنج و عذاب بودند. این گونه ادبیّات غیرجل, در واقع میتوانست مقداری از مصیبتهای زمان
و گرفتاریهای آنان را بکاهد و تسلّی دهد.
خلاصه ماشینی:
» (غزّالي ١٣٦١، ج ٢ : ٤٨٠) گروهي از شاعران مّتعهد و پاي بند دين و اخلاق در ادب فارسي در زشت پنداشتن سخنان 167 غير جدّ (هجو وهزل و ژاژ خايي) اشعاري از خود به يادگار گذاشته اند که مبيّن ردّ اين گونه لغوگويي هاست : مـکن فحش و دروغ و هزل پيشه مـــزن بــر پـاي خـود زنــهار تيشه دگـر آن را کـه بـايد فحش گفتار نيــابـد نـزد مــردم قــدر و مـــقدار اگـر شـاهي بـرد هــزل آبـرويت وگـر مـاهي کنـد چـون خـاک کويت سخن کز وي خرد را افتـخار است زکذب و فحش وهزلش سخت عار است (ناصرخسرو، ١٣٣٥: ٥٣٢) محال را نتوانم شنيد و هزل و دروغ کـه هزل گفتن کفر است در مسلماني (دهخدا، بي تا، به نقل از منجيک ترمذي) بـس کـن اين هزل چيست خاقاني کــه ز هــزل آفــــت روان بيـــني (همان به نقل از خاقاني شرواني) هـــزل آبـــت زرخ فــرو ريـــزد وز فـــــرونيـــش دشــمني خــيزد (همان به نقل از اوحدي مراغه اي) گــوش مـرا بـربند از هزل و دروغ تــا بــبيني شــهر جـان را بـا فـروغ (مولوي، ١٣٥٢: ٣٨٨) مــادحــت گـر هـجو گويد بر ملا روزهــا ســـوزد دلــت ز آن سـوزها گـرچـه دانـي گو زحرمان گفت آن کـه آن طمع که داشت از تو شد زيان آن اثــر مــي مانــدت در انـدرون در مــديح ايـن حـالتت هست آزمون آن اثــرهـــم روزهــا بـاقي بـود مـايه ي کـــبر و خــداع جــان شود ليـک ننمايد چو شيرين است مدح بـد نـمايد ز آن کـه تـلخ افـتاد قـدح (همان ، ١٣٧١ : ٩١) در کتاب شعر کهن فارسي در ترازوي نقد اخلاق اسلامي، در اين باره چنين نوشته است : 168 «به رغم شناعتي که دشنام گويي و هجو و هتّاکي از لحاظ اخلاق اسلامي دارد، متأّسفانه يکي از مضامين بد آموز و يا از تاريکي هاي موجود در شعر فارسي کهن ، آثاري است که به صورت هجو و هزل سروده شده و آن چنان که مشهود است ،گويندگان اين گونه اشعار، به واسطه ي اغراضي خاص - گاه از روي جدّ و گاه از سر شوخي و مطايبه ، رکيک ترين القاب را به يک ديگر نسبت داده و با زشت ترين کلمات به بدگويي خصم پرداخته اند.