چکیده:
علیرغم شهرت و نفوذ سخنان جذاپ و سحرآسای حافظط هنوز قدر و سترلت او چنان که باید
شناخته تشده است. بحتثهای گونائون و دراز دامنی در باب شعر حاقغل صورت گرفته و بسیاری
از آن کوششها ارجمند و مفتنم است؛ ولبی همچنان نکنهی ظلریف دیگری را مینوان در سخن او
یافت که اندیشیدن در آن تیروی قریحه و لطف بیان این شاعر هدرآقرین را بیشتر آشکار میسازد.
یر غبارت دیتر: از زوایای بر او میتوان یه شعر لد نگر پستد. ارزیابی تصوت و مسائل زنب سا
ختی
موجود در فگر و اندیشه او را بیان نمود.
حافظ در سیر و سلوک خاعرانه و عارقانهی خویش نکتههای دقیقی را کشف میکند و پا بیان
شورانگیزش ما را در آنجه خود بدان دست بازیده و شناخته است. شریک میسازد. شاعر شیفتهی
ذکر خیال معشوق است و در خصوص آن سخیها گفند نیکو بیان کرده و نوآوری نموده است. در
این ژمینه در معانی وارد خده که کمتر کسی با آین وسعت و کستردگی همانند آن را آورده است.
شاعر خیال. دیدار خیالی, ملازمت خواب و خپال و موئیفهای مختلف آن رابه صورتی زیبا و
منحصر به فرد در شعرهای غزلی و عاخقانهاش به سلگ عبارت کنیده است. بدیهی است که
حافظ شاعر غزلسرا بوده و اکثر اتعار او غتایی است؛ ولی هر توع اندیشه و مفاهیم مختلف را نیز
در خلال غزل و به شیوه سخن عاتفانه زیبا بیان گرده است. این الفاظ چنان با حساسیت غراوامی
در شعر شاعر منعکس شده اسثت که بدان جذاییت. ریبایی و جاوداتگی میبخشد.
آنچه در مقالهی حاضر مطرح میباشد. این است که شاعر چگونه خواب و خیال را ملازم هم
قرار داده است؟ همچنپن با اتدیشهی کسی آشنا میشویم که با ذوق بسیار لطیف و حساسش و
با عناپت به طبعم آفرپشدهاش از هر چیزی به نوعی اثر پذیرفته و با عرضه داشتن انفعالات و
درپافتهای خود هر دم مارا به مرزهای کشف نشدهی اندیشه و خیال رهبری میکند.
۱