چکیده:
با توجه به شواهد فراوان درمتون منظوم ومنثوردرمی یابیم که زبان مردم کوچه و بازار با زبان رسمی ازآغاز ادب فارسی تا روزگارما همواره همراه و هماهنگ بوده است وموجب تباع، اسم صوت، تخفیف، قلب، ابدال و غیره گردید خلق برخی از مسایل دستوری مانند ا که در زبان رسمی و اداری بی سابقه است و هنوز پس از گذشت قرنها از پدید آمدن آن، همچنان در زمره زبان محاوره به شمار می آید و ازسوی دیگر زبان محاوره در بخشهایی نظیر: نشانه جمع، اعداد، مبهمات، منادا، واحد شمارش و غیره که در زبان رسمی و فاخر کاربرد دارد، نکات تازه و بکری را به موضوعات دستوری افزوده و سبب تغییرات و دگرگونی هایی گردیده است که درکتابهای دستور بدان اشاره می شود. دراین مقاله برای نشان دادن شمه ای ازتاثیر زبان محاوره دردستورزبان فارسی و با توجه به نقش برجسته شاعران معاصر در پیوند زبان رسمی و ادبی با زبان مردم کوچه وبازار سعی شد تا شواهدی از دوره های مختلف بویژه دوره اخیر ارایه گردد.
In accordance with a great deal of documents in poems and prose, wefind that the language of people, in Market and every where, has been alignwith and coordinated to formal language from the beginning of Persianlanguage to present age. it caused Some gramamatical sbjects such af :sout noun, Takhfif, Gholb, Ebtal and etc. it is still evolving in formal andofficial language and after Centuries it is Considered as Speaking language. On the other hand, speaking language is being used in formal languagein the parts incloding adding sign, Mambers, setoric words, Monada,counting unit, and etc. it added new points to grammatical Subjects andCaused some changes which are in this paper, it was tried to show someeffects of Speaking language on Persian language grammar and Point thegreat Contemporary poets Contribution to linking the poetical and formallanguage to the common language to some documents from differentperiods specially present period.
خلاصه ماشینی:
» (شفيعي ، ١٣٧٧: ٤٢) تهمتن بـه زابـلستـان اسـت و زال شود کـار ايـران کنـون تـال و مـال (فردوسي ، ١٣٧٠، ٢: ٦٦٧) تـا به اکنـون چيـز وميـزي داشتـم زانکه درعش ـرت نباشـد زو گـريـز (انوري، ١٣٧٦: ٢١٩) ازبين انواع اتباع ها مولانا به اتباع کژمژ بسيارعلاقه نشان داده است : نقش کـژمـژ ديـدم انـدر آب و گـل چــون مـلايـک اعتــراضـي کــرد دل (مولوي ، ١٣٨٤، ٢: ٢٤٠)٤ فصلنامه ي تخصصي زبان و ادبيات فارسي 98 اين ترکيب سپس به صورت کج مج به کار رفته است : در ادايش مکن زبان کج مج حرفهايش ادا کن از مخرج (جامي ، ١٣٧٠: ٧٨) برخي ازاتباع ها نيزامروزه ديگر کاربردي ندارد: آي ازآن چون چراغ ، پيشاني آي از آن زلفک شکست و مکست (رودکي ، ١٣٧٣: ١٨٥) در شعر معاصر به نسبت گذشته کمتر از اتباع استفاده شده است : گشت و مشت بي تاب و قرار اين نگاه را درياب .