چکیده:
چکیده: این پژوهش، به بررسی آراستگی منفعت طلبانه ارقام سود و بدهی و اثر نظام راهبری شرکتی بر روی آن میپردازد. بهمنظور سنجش آراستگی روبه بالای سود و روبه پایین زیان و بدهی از شیوهای به نام قاعده بنفورد (1938) استفادهشده است. نظام راهبری شرکتی نیز با استفاده از یک شاخص تجمیعی با استفاده از معیارهای استقلال هیئتمدیره، سهامداران نهادی، تمرکز مالکیت و نوع حسابرس سنجیده شد. در این راستا دادههای 155 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره 1387 الی 1397 آزمون شده است. برای بررسی و مقایسه توزیع واقعی اعداد سود (زیان) و بدهی با توزیع مورد انتظار(بنفورد)، از روش آزمون Z استاندارد، توزیع کای مربع و همچنین آزمون وی کرامر، استفاده شد. نتایج نشان داد مدیران ارقام سود را برای بهرهمندی از واکنشهای روانی استفادهکنندگان، بهصورت معناداری به سمت بالا میآرایند؛ این در حالیست که چنین قاعدهای در خصوص ارقام زیان و بدهی برقرار نیست و این ارقام از سوی مدیران آراسته نمی شوند. بعلاوه، نتایج پژوهش حاکی از آن است که نظام راهبری شرکت توان مدیران را در آراستگی مبالغ سود (زیان) و بدهی کاهش نمی دهد.
1- Introduction Earnings management is an essential issue in accounting and auditing for financial researchers, auditors and analyzers. The phenomenon of cosmetic earnings (loss) and debt management is considered as a kind of deception and important fraudulent activity done by the managers to draw the shareholders’ attention to the initial figures of earnings (loss) and debt. Cosmetic earnings and debt management provides a relatively more suitable perspective for the users than the time when it does not happen. This type of earnings management will mislead the users in their decisions and encourages the fraudulent thinking in the company. Previous studies showed that legal protections including corporate governance may reduce the managers’ desire for arranging the financial statements, considerably. 2- Research Purpose The goal of this study is surveying the Cosmetic earnings and debt management and the effect of Corporate Governance on them. 3- Methods and Results To measure the cosmetic upward earnings and downward loss and debt management, Benford’s Law has been applied. The corporate governance system was also measured using a cumulative index and making use of board independence criteria, institutional shareholders, concentration of ownership and the type of auditor. The data were gathered from 145 firms listed on Tehran’s Stock Exchange (TSE) between 2009 and 2019. To examine and compare the actual distribution of profit (loss) and debt statement with the expected Benford’s distribution, the standard Z-test, Chi-square distribution and Cramer’s V-test were utilized. The results indicated that managers arrange the earnings figures significantly upward in order to benefit from the users’ psychological responses; while such a rule is not true about the loss and debt figures and they are not arranged by the managers. Furthermore, the findings of the study show that the company’s corporate governance will not decrease the managers’ power in arranging the earnings (loss) and debt.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش بر آن است بررسی کند که آیا مدیران شرکتهای پذیرفتهشده در بازارهای سرمایه ایران نیز از آرایش ارقام مبالغ سود (زیان) و بدهی بهمنظور بهرهمندی از منافع واکنش روانی آن بهره میگیرند؟ و آیا کیفیت راهبری شرکتی آنها میتواند بهعنوان یک مکانیزم دفاعی تمایل مدیران را در آرایش صورتهای مالی کاهش دهد؟ پاسخگویی به این سؤالات میتواند به حسابرسان و دیگر نهادهای ناظر حامی منافع عمومی کمک کند تا در خصوص رفتار مدیران در مدیریت ارقام مبالغ مندرج در صورتهای مالی دانش لازم را کسب کنند و بهاینترتیب بتوانند راهبردی مناسب را بهمنظور اجتناب از آثار سوء چنین رفتاری اتخاذ نمایند.
فرضیه پنجم پژوهش نتایج آزمون فرضیه پنجم به شرح نگاره (7) میباشد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} با توجه به نتایج مندرج در نگاره بالا، در شرکتهایی که نظام راهبری شرکتی قوی دارند، ارقام دوم کوچکتر مبالغ زیان رابطه مشخصی را با انتظارات مطابق قاعده بنفورد نشان نمیدهند.
فرضیه ششم پژوهش نتایج آزمون فرضیه ششم به شرح نگاره (8) میباشد: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} با توجه به نتایج مندرج در نگاره بالا، در شرکتهایی که نظام راهبری شرکتی قوی دارند، ارقام دوم کوچکتر مبالغ بدهی به میزانی کمتر ازآنچه مطابق باقاعده بنفورد انتظار میرود تکرار شدهاند و ازاینرو انحراف آنها منفی است؛ بهگونهای که این تفاوت برای رقم صفر معنیدار است.
شایانذکر است یافتههای این پژوهش نشان داد شرکتهایی با نظام راهبری شرکتی توان مدیران را در آراستگی افزایشی مبالغ سود و کاهشی مبالغ زیان و بدهی کاهش نداد.