چکیده:
تقیه در معنای توان سازگاری و تابآوری زیستهای ناهمگون (دیگرباشی، دیگراندیشی و دیگرزیستی) است که به جهت دلبستگی آدمی به دین خاص، شیوه زیستی ناهمسویی را با آن در پیش مینهد. این مؤلفه از فنون راهبردی انسان در شرایط دشوار است که از عقلانیت و اخلاق فایده انگاری بهره دارد که در برابر جبرهای ناهمسان و گوناگون باوری، سیاسی و اجتماعی روش رواداری را پی میگیرد. این شیوه راهبردی برپایه الگوی گفتمانی معصومان(ع) در ساحتهای گفتاری و رفتاری در حوزه فراگیر فردی و اجتماعی، سبک زیست ویژه برای باورمندان دینی ایجاد میکند که بتوانند در بزنگاههایی که ناباوران دینی با بهره جستن از نظام قدرت و به کارگیری خشونت آنان را در تنگناهای ناهمسان قرار دادند دگرزیستی را دنبال کنند. این جستار انگاره تقیه را در متون دینی با خوانش رواداری با سبک زیست میانمایگان همبسته دانسته است و تلاش کرد با روش تحلیلی با بهرهمندی از عقلانیت، اخلاق فایده انگاری و زیست میانمایگی انگاره تقیه را در گفتمان معصومان(ع) تبیین نماید.
خلاصه ماشینی:
ايـن شـيوه راهبـردي برپايـه الگـوي گفتمـاني معصومان(ع) در ساحت هاي گفتاري و رفتاري در حوزه فراگير فردي و اجتماعي، سبک زيست ويژه براي باورمنـدان ديني ايجاد ميکند که بتوانند در بزنگاههايي که ناباوران ديني با بهره جستن از نظام قدرت و به کارگيري خشونت آنان را در تنگناهاي ناهمسان قرار دادند دگرزيستي را دنبال کنند.
برخي مفهوم تقيه را با هـدف نگهداشـت ديـن ، (نکـ : مجلسي، ٤١٥/٧٢) شيوة پنهان سازي بـاور بـه حـق موجـه دانسـته و آن را بـراي محافظت دين حقيقي از آسيب هاي دينـي و دنيـايي لازم دانسـته انـد (نکــ : مفيـد، ١٣٧) روش هاي نگهداشت باور واقعي در اين گفتمان نهاني و قلبي بوده و آشکارگي نظام بـاوري همسو با شرايط در ساحات گفتاري و رفتاري راهکاري براي رهايي از آسيب ها اسـت .
(نکـ : ملکيان، تأثيرات اجتماعي فهم نادرست از دين ، ١٥) چنين گمانه اي (نفاق )٣ از مفهوم تقيه در انديشه برخـي برآمده از ناديده انگاري مؤلفه هاي فهمـي بسـان، فضـاي گفتمـاني صـدور روايـت کـه بـا دگرديسي و بازتوليد آن در جهان امـروز بـدون در نظرگـرفتن چگـونگي صـدور آن را از معناي پايه اي خارج ساخته است ، افزون بر آن شيوه برخورد معصومان (ع ) با کنشـگران از جهت سطوح فهمي و ناهمساني خوانشيان امروزين به دليل بودگي در جهانهاي متفاوت و قرار گرفتگي در ساحت هاي زيستي گونه گون ، مؤلفه هاي ديگر در اين ناديده انگاري است .