چکیده:
هدف از این پژوهش پاسخ به این پرسش بود که آیا بین دو روش تدریس در متن (کل به جزء) و تدریس انتزاعی (جزء به کل) در درس دستور زبان فارسی و میزان یادگیری آزمودنیهای پژوهش، رابطه معنیداری وجود دارد یا نه؟ در این راستا تعداد 51 نفر از دانشآموزان پسر نظام جدید، در دبیرستان شبانهی ولی عصر شیراز، در دو کلاس اول به طور تصادفی انتخاب شدند.
موضوع درس «دستور زبان فارسی» بود که به مدت یک ترم تحصیلی در این دو کلاس تدریس شد. در پایان ترم آزمودنیهای پژوهش به وسیله 40 سوال معلم ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش پژوهش نیمه تجربی است و دادههای پژوهش با استفاده از «آزمون تی» و «ضریب همبستگی پیرسون» تجزیه و تحلیل داده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که در تفهیم بخشهایی از کتاب که برای فراگیران تازگی دارد، روش تدریس در متن موفقتر است، اما در تفهیم بخشهایی که فراگیران از آنها سابقهی ذهنی دارند، بین دو روش تدریس، رابطه معنیداری مشاهده نشد.
This is a research on the effectiveness of the two methods of teaching, namely inductive and deductive ways, In the process of teaching Persian grammar to L1 high school learners in Shiraz. The aim of this research was to answer to the following questions: is there any significant difference between the inductive method of teaching Persian grammar and teaching it in deductive way? In this respect fifty one students from valise night high school were randomly selected the were divided in to two groups and were taught person grammar for one semester, At the end of the semester all of the students were evaluated by a teacher – made test containing forty items. The test had been certified by five teachers in teaching Person in other high schools. Then T.test and Pearson product – moment correlations were conducted on the data. The research methodology was quasi – experimental.
خلاصه ماشینی:
(يار محمدي و ديگران ، ١٣٧٠: پيشگفتار) گرچه پژوهش ياد شده ، بيانگر تشتت و ناهماهنگي مطالب کتاب هاي درسي در نظام آموزشي ما ميباشد، اما اين ناهماهنگي يگانه عامل عدم پيشرفت دانش آموزان در اين درس نيست و مؤلفه هاي بسياري چون ميزان اطلاعات آموزش دهنده ، آمادگي يا عدم آمادگي آموزش پذيران ، فضاي آموزشي ، روش تدريس و مسائلي از اين دست از ديگر عوامل تأثيرگذار در اين زمينه محسوب ميشوند.
جدول شماره ٢ : مقايسه ي نتايج مربوط به سؤالات بخش دوم کتاب در دو گروه شاهد و تجربي {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} در جدول بالا نتيجه داده ها بيانگر اين مطلب است که بين دو روش تدريس در بخش دوم ، تفاوت معنيداري وجود دارد.
به عبارت ديگر، «تدريس در متن » در ميزان يادگيري فراگيران در اين بخش مؤثر از روش تدريس انتزاعي بوده است ، وجود تفاوت در روش هاي تدريس احتمالا مربوط به تازگي مطالب براي فراگيران باشد، زيرا فراگيران در سال هاي گذشته ، هيچ گونه سابقه ي ذهني با مطلب مورد بحث نداشته اند.
جدول شماره ٨ : مقايسه نتايج مربوط به سؤالات بخش هاي مختلف کتاب در دو گروه شاهد و تجربي {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} داده هاي بدست آمده با توجه به جدول شماره هشت ، بيانگر اين مطلب بود که در مقايسه ي همه ي مطالب کتاب نيز، بين دو روش تدريس ، تفاوت معني داري وجود دارد؛ با احتمال خطاي ٥ درصد، يعني با احتمال ٩٥ درصد اطمينان ، روش تدريس در متن ، در تفهيم مطالب دستوري، بر روش تدريس انتزاعي برتري داشته است .