چکیده:
هدایت فرایند تربیت وآموزش، ضرورتی است که دانشهایی چند، برای پاسخگویی بدان به کار گرفتهشدهاند؛ اما در این میان، دانشی که باعث حجیت گزارههای تأثیرگذار بر فرایند تربیت است، دانش اصیل و پویای «فقه» است. پژوهش حاضر به مطالعه و بررسی مبانی فقهی حقوق تربیتی – آموزشی کودکان در فقه -پرداخته است و درصدد پاسخ به این سؤالات است که : حقوق تربیتی آموزشی کودکان در فقه امامیه بر چه مبانی فقهی استوار است؟ روش های تربیتی آموزشی کودکان در فقه امامیه کدام است؟ آیا تنبیه بدنی کودک در راستای تربیت و آموزش وی از دیدگاه فقه امامیه جایز است ؟ مسئولیت ناشی از انجام روش های تربیتی و آموزشی کواکان که منجر به آسیب دیدگی جسمی و روانی کودکان می شود به چه صورت است؟ نتایج پژوهش نشان داد در منابع فقهی به تربیت اعتقادی و تربیت اخلاقی فرزندان و وظایف والدین در این ساحات توجه شده است .بدین صورت که صیانت فرزند از آنچه موجب فساد اخلاق و عقیده اش می شود، واجب است و باید نسبت به جلوگیری از فروافتادن فرزند در ورطه خسران، فساد و معاصی مواظبت نمود و وی را از گناهان منع کرد و به اخلاق و آداب نیکو عادت داد.
Leading the process of education and training is necessary for several sciences to be used to respond to it, but in the meantime, the knowledge that validates the propositions that affect the process of education is the original and dynamic knowledge of "jurisprudence". The present study has studied the jurisprudential principles of children's educational rights in jurisprudence and seeks to answer the following questions: On what jurisprudential principles is the educational rights of children in Imami jurisprudence based? What are the educational methods of children in Imami jurisprudence? Is it permissible to physically punish a child in order to educate him from the point of view of Imami jurisprudence? What is the responsibility for performing educational and training methods that lead to physical and psychological harm to children? The results of the research showed that in jurisprudential sources, attention has been paid to the religious education and moral education of children and the duties of parents in these areas. In the abyss of loss, he took care of corruption and sins, forbade him from sinning, and became accustomed to good morals and customs.
خلاصه ماشینی:
٦-١-١- از ولادت تا هفت سالگي طفل در اين دوره «صبي غير مميز» ناميده ميشود که در مرحلۀ قبل از سن تمييز است و اکثر قريب بـه اتفـاق فقهـا و علما در مورد اين دوره و تعيين سن آن ، توافق دارند و معتقدند که طفل در ايـن دوره تحـت هـيچ عنـوان ، مسـئوليت جزايي و کيفري ندارد و نميتوان او را به هيچ وجه تحت عنوان تأديب و اصلاح و به مفهوم خاص آن ، مجازات نمود و صبي غير مميز در اين دوره مانند مجنون هيچ اهليتي ندارد و گفته شده که صغر از عوارض اسـت و لازمـۀ ماهيـت انسان نيست و اگر مرتکب جرايم مستوجب حد يا تعزير شود، مسئوليت و مجازات ندارد.
در مباني حقوقي کشور ما نيز به کودک و حقوق وي توجه ويژه اي شده است ، بـه طـوري که قانون جديد مجازات اسلامي در جهت ايجاد تناسب هرچه بيشتر قانون گذاري با مقتضيات زمان و نگـاهي حقـوق بشري تدوين شده و در اين زمينه نگاه ويژه اي به آثار تربيتي و جرايم کودکان و نوجوانان داشته است .
مقصود از تأديب در مورد اول (ابوالصلاح حلبي، ١٤٠٣ق ) عقوبت شرعي و نوع خاصي از تعزير است براي اشخاص بالغ و عاقل ، اما به استناد برخي از روايات مانند حديث رفع که بسياري از فقها طبق آن فتوا داده انـد، صـبي و مجنـون مسئوليت کيفري ندارند.