چکیده:
برساختگرایی و رویکرد سازهانگارانه نسبت به جهان، روابط بین الملل و سیاست خارجی در واکنش به جریان اصلی و غالب در مطالعات بین المللی صورت گرفت که با رهیافتی رفتاری و مادیگرایانه سعی در فهم روابط میان ملتها و دولتها داشتند. در زمانهای که راهبردهای سخت افزارگرایانه جای خویش را به منابع نرم افزاری دادهاند و روزبه روز این تغییر و تحول روندی تصاعدی به خود گرفته است ضروری به نظر میرسد که این نظریه مورد خوانشی مجدد قرار بگیرد. در نگاره حاضر سعی میشود تطورات نوین سازه انگاری- برساختگرایی- مورد مداقه قرار بگیرد تا توجهی دوباره به این موضوع مهم را به همراه داشته باشد. در این پژوهش نگارنده میکوشد تا با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای جهت گردآوری داده ها، جهان برساخته و سیاستخارجی سازهانگارانه را مورد واکاوی و واسازی قرار دهد.
Saeed Chehrazad[1] Abstract: Constructivism and a structuralist approach to the world, international relations, and foreign policy in response to the mainstream of international studies have sought to understand the relationship between nations and states behavior with a behavioral and materialist approach. At a time when hard-line strategies have given way to software resources, and this change is becoming more and more progressive, it seems necessary to re-read this theory. In the present picture, an attempt is made to examine the new evolution of constructivism-constructivism in order to reconsider this important issue. In this research, the author tries to use the descriptive and analytical method and with the tools of libraries to collect data, to construct the world and to analyze and deconstruct the constructive foreign policy. In this article, we try to analyze foreign policy through a channel and a path for which no positivist ban is created. Development, evolution, fluidity, and multidimensional identity are the concepts applied in this research. [1]- PhD in Political Science, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran, email: Chehrazad.saeed@gmail.com.
خلاصه ماشینی:
برخلاف دیگر رویکردهای تئوریک، برسازی اجتماعی به پژوهش درباره ساخته و پرداخته شدن و نفوذ سامان بخش هنجارها و ارزشهای بینالمللی میپردازد؛ به سخنی دیگر، این رهیافت سعی دارد میان ساختارهای نهادی بنیادین و هویت و منافع دولت پیوند برقرار کند.
(کوبالکووا، 1395: 20) تئوری سازه انگاری در سیاست بینالملل، شکل گیری و تکوین هویت دولتها توسط ساختارهای فرهنگی- اجتماعی را مورد تاکید قرار میدهد و بیان میدارد که این هویتها، منافع ملی- نوع تفسیر از آن- و به تبع آن سیاست خارجی دولتها را تحت تاثیر قرار میدهند.
لذا منافع چیزی نیست که از قبل موجود و ثابت باشد، بلکه توسط هویت دولتها تکوین مییابند و خود این هویتها نیز در یک فرآیند پویا و مورد اختلاف یا منازعه برانگیز در طول زمان ساخته و پرداخته میشوند و همواره در معرض چالشهای متنوع قرار میگیرند.
در سازنده گرایی انسان یک موجود اجتماعی میباشد که مطابق هنجارهای جمعی عمل میکند و لذا در شکلگیری منافع و اهداف سیاست خارجی نقش هویت در مرکز توجه قرار دارد.
(قیصری، 1386: 57) رحمن قهرمانپور در کتاب خود هویت و سیاست خارجی در ایران و خاورمیانه چهار ویژگی هویت را بیان میکند که به صورت مختصر در زیر به آنها اشاره میشود: ویژگی اول این است که یک هویت جمعی میتواند همزمان قدرت و مقاومت را باهم داشته باشد و اعمال کند.