چکیده:
این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که سیاستگذاری فرهنگی در حوزه خانواده مبتنی بر چه اقتضائاتی بوده و این سیاستها تا چه حد به اهداف تعیین شده دست یافتهاند؟ برای این منظور با رویکرد کیفی و تحلیل اسناد مکتوب به ترسیم خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی پرداخته شده است. برای ارزیابی وضعیت موجود خانواده از نتایج گزارشهای رسمی، پژوهشهای علمی، واقعیتهای موجود و تجارب زیسته و ملموس استفاده شده است. بررسیها نشان میدهد خانواده مطلوب سیاستگذاران فرهنگی از نظر شکلی و محتوایی خانوادهای است که پاسخگوی نیازهایی چون رفع نیازهای مادی و غیرمادی، تربیت صحیح فرزندان، کانون روابط گرم و صمیمی، و مهمتر از همه بنیان اصلی تشکیلدهنده جامعه باشد. واقعیتهای موجود نشان میدهد خانوادۀ ایرانی نیز همچون جوامع دیگر، دچار تغییراتی شده و انتظارات سیاستگذاران فرهنگی را در تحقق شکل مطلوب آن برآورده نکرده است، بهگونهای که در شرایط کنونی، خانواده با چالشها و آسیبهای مختلفی مواجه است و با انتظارات سیاستهای فرهنگی فاصله دارد. در خانواده کنونی، مواردی نظیر افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج، سست شدن پیوندهای زناشویی، شکاف بین نسلها، شیوع برخی آسیبها و انحرافها و نظایر آن وجود دارد که نشان دهنده این است که خانواده آنگونه که سیاستهای فرهنگی طراحی شده بودند، شکل نگرفته است. در تحلیل فاصله بین سیاستهای فرهنگی و وضعیت موجود میتوان گفت برخی سیاستها، به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران و تغییرات جهانی در حوزه فرهنگ و فناوری توجه زیادی نکردهاند. با وجود چنین تنوع و تغییراتی، به نظر میرسد بازاندیشی در برخی سیاستها ضروری به نظر میرسد.
In this research, we analyze the cultural policies of the family. The results show that the Iranian family, like many other societies, is subject to significant changes. In recent years, the tendency to form a family has been reduced to a certain extent, and marriage is delayed until social, economic and social status is achieved. Evidence suggests divorce has changed from a denied phenomenon to a solution to the tension and conflict between couples. Extramarital marriages, especially in major cities, have increased marriage and increased divorce rates. The generation gap has spread and the conflicts of women's role are expanding. According to the statistics, the documents and the reality of society, the family has not shaped as cultural policy-makers desired and planned for it. This gap between politics and the situation in society has been analyzed in such a way that changing social conditions, globalization and cultural transformations, the spread of media and communications, and ... have influenced the family and due to the changing social context, this different factors have affected family structure.