چکیده:
سیل یکی از بلایای طبیعی است. فهمِ ما از سیل بهمثابه یک فاجعه، تفسیری برساختی است. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با رویکرد غیرمتمرکز و برساختی، روایت سیل را در تجربه زیستۀ سیلزدگان مورد شناسایی قرار دهیم. سؤال اصلی تحقیق این است: مردم شهرستان پلدختر فاجعۀ سیل را چگونه روایت میکنند. برای پاسخ به این سؤال در سنت تحقیق کیفی در چارچوب روش تحلیل روایت و مصاحبه کیفی با هجده نمونه به جمعآوری اطلاعات و تحلیل آن پرداختهایم. نتایج این مطالعه نشان میدهد فهم سیلزدگان در چارچوب نقصانها و ناکارآمدی تکنوکراتیک و همچنین ذیل پارادایم دینی بهمثابه عقوبت الهی و کفاره گناهان است. سیل نظم مفروض و مستقر جوامع را بر هم میریزد و کرامت سیلزدگان را مخدوش کرده و رخدادهایی نظیر آوارگی، تحقیر و تبعیض برای آنها ایجاد میکند. فاجعۀ سیل همچنین دیالکتیکی از همکاری و تفرقه ایجاد کرده که سامان اجتماعی را دستخوش تغییر میسازد. روایت سیلزدگان از وضعیت پساسیل همچنین گویای آن بود که سیل و بحران به بارآمدۀ پس از آن در یک موقعیت پسینی نوعی نارضایتی محلی و عمومی ایجاد میسازد که میتواند سیل را سیاسی کرده و سرمایه اجتماعی را دچار نوسان نماید. همچنین در پیوستار فاجعه، آسیبپذیری سیلزدگان دو سویۀ فرهنگی و مادی دارد که در تجربیاتی نظیر فقدان و محتاجشدن نمود پیدا میکند. تابآوری اجتماعی و سَر کردن با فاجعه نیز با توسل به نظامهای معنابخش دینی و ایدۀ نجاتِ خود بهرغم مرگ دیگری و تجربۀ فقدانْ تحقق پیدا میکند.
Floods are one of the natural disasters. Our understanding of floods as a catastrophe is a constructivism - interpretive. We will try to identify the flood narrative in the lived experience of the flood victims. The main question of the research is: how do the people of Poledokhtar city narrate the flood disaster? To answer this question in the tradition of qualitative research in the framework of the method of narrative analysis and qualitative interviews with eighteen samples, we have collected information and analyzed it. The results of this study show that the understanding of flood victims is in the context of technocratic shortcomings and inefficiencies, as well as under the religious paradigm as divine punishment and atonement for sins. The flood disrupts the supposed order of the communities and distorts the dignity of the flood victims and creates events such as displacement, humiliation and discrimination for them. The flood disaster has also created a dialectic of cooperation and division that is changing the social order. The flood victims' account of the post-flood situation also suggests that these situations create a kind of local and public dissatisfaction that can politicize the risk of floods and fluctuate social capital. Also in the catastrophic continuum, the vulnerability of flood victims has two cultural and material aspects that are manifested in experiences such as lack and need. Social resilience and dealing with disaster is also achieved by resorting to meaningful religious systems and the idea of self-salvation despite the death of other and the experience of loss.
خلاصه ماشینی:
مطابق يافته هاي پژوهش ترکاراني و مرادينژاد (١٣٩٨) در هنگام بروز بلايا، باوجوداينکه جامعۀ محلي با نيروهاي اجتماعي جديدي ارتباط برقرار ميکند و سطح جديدي از تعاملات را تجربه ميکند، به دليل فقدان پيوند بين اشکال سرمايۀ اجتماعي بيروني و دروني، اين تعاملات پايدار و سازنده نيست و سرمايۀ اجتماعي بعد از سيل ، از سطح قبلي آن هم که بيشتر درون گروهي و خاص گرا بوده ، پايين تر ميآيد؛ بنابراين ، ميتوان گفت در اثر وقوع سيل ، جامعه با محدوديت ابعاد سرمايۀ اجتماعي مواجه ميشود.
پس سؤال اصلي پژوهش پيش رو اين است : مردم شهرستان پلدختر فاجعۀ سيل را چگونه روايت و تفسير ميکنند؟ به باور کرني (١٣٨٤: ٨٤) روايت هاي دسته اول و شهادت هاي بازماندگان فاجعه ثابت ميکنند که در يادآوري اخلاقي فاجعه ، روايت چه نقش اساسياي دارد تا جايي که اگر کسي حاضر به روايت کردن فاجعه نبود، امروزه حافظه روايي ما تهي از چنين موضوعي بود.
بهش التماس کرديم گفتيم کارت حقوق بابام رو ميذاريم پيشت جاي کرايه برش دار فقط بذار بريم داخل خونت ، اون يه خونه خالي داشت ، گفت ما به شما اين خونه رو نميديم (٣) بعدشم بعضيامونم زير چادر بوديم ، اونجا سه ماه تمام تو گرما زندگي ميکرديم (٧) الن مهلت همه مردم واسه خونه هايي که تو شهر اجاره کردن تمام شده ، از اون طرف اونا خونه ها رو هنوز نساختن برامون .