چکیده:
حوزه حقوق، فقه و اصول، عرصه تحقق تعارضات میان امور مختلف است؛ از جمله تعارضاتی که در حوزه حقوق و شعب زیرمجموعه آن مطرح میشود، «تعارض قوانین» در حقوق بینالملل خصوصی است که محدود به رسیدگی در مراجع قضایی نبوده و در مراجع داوری نیز، مبتلی به است و به فراخور مراجعه روزافزون به داوری، از حیث مباحث نظری و عملی، از پیشرفت و عمق فراوانی نیز برخوردار گردیده است. در حوزه فقه و به طور خاص اصول فقه نیز، مبحثی تحت عنوان «تنافی ادله» وجود دارد که به نحو ویژه به تعارضات مستحدث در این حوزه میپردازد. تعارضات موجود، ضرورتاً باید حل گردد و این مهم جز از طریق شناخت منطق حاکم بر آنها ممکن نخواهد شد. وجه اشتراک تعارض قوانین و تنافی ادله، وجود عنصر «تنافی» یا «ناسازگاری» میان امور مختلف است؛ با بررسی منطق حاکم بر «تعارض قوانین در داوریهای تجاری بین المللی» و «تنافی ادله در اصول فقه»، به نظر میتوان وجوه اشتراک و هماهنگیهایی را میان تعارضات مستحدث در این دو حوزه یافت؛ حال ممکن است وجوه اشتراک مزبور با الگوگیری و به نحوی عامدانه پدید آمده یا به طور تصادفی ایجاد شده باشد.
The area of Law, Fiqh and Usul Al Fiqh, is the field of conflict of different matters. Among the conflict occurring in the area of Law and its branches, there’ll be “Conflict of Laws” in Private International Law, that is not limited to judiciary review or hearing and is prevalent in arbitral tribunals too, and its topics has been had a great development and depth, due to increasing references to arbitration. There is a topic in the area of Fiqh and especially Usul Al Fiqh, that is named “Conflict of Sources”,which in particular deal with conflicts occurring in these areas. Existing mentioned conflicts have to be dissolved and this important matter would be possible just through recognition of the “Logic” governing them. The resemblance of “Conflict of Laws” and “Conflict of Sources” is the element of “conflict”. Through the study of the “Logic” governing Conflict of Laws in International Commercial Arbitration and Conflict of Sources in Usul Al Fiqh, some resemblances and coordination between the conflicts occurring in these two areas, might be found. These resemblances might be arose, intentionally and by patterning or unintentionally and by accident.
خلاصه ماشینی:
١ داوري به لحاظ ويژگي هاي مثبت و مزايايي که دارد و از آن نظر که اصل حاکميت اراده در آن نقش بي بديلي ايفا مي نمايد، محل رجوع بسياري از اشخاص به منظور حل و فصل اختلافات است ؛ همين مراجعۀ بسيار به داوري سبب طرح مسئلۀ تعـارض قـوانين در سطوحي نو گرديده که پيش تر در رسيدگي هاي قضايي فاقد سابقه بوده اسـت و لزومـا بـه طـور مطلق از منطق خاص حقوق بين الملل خصوصي تبعيت نمي کند؛ اين سطوح نو، منطقي خاص را راجع به تعارض قوانين در داوري هاي تجاري بين المللي موجب شـده اسـت کـه خـود محصـول رويه هاي متعدد ناشي از ارجاعات بسيار اختلافات به داوري است .
تشابه و وجه اشتراک موجـود ميـان ايـن دو مبحـث (تعـارض قـوانين در داوري هـاي تجـاري بين المللي و تنافي ادله در اصول فقه ) که ما را به سـمت تطبيـق منطـق حـاکم بـر آنهـا رهنمـون مي سازد، وجود اصل «ناسازگاري » ميان منابع نظام هاي هنجاري است ؛ چرا که در باب تنـافي ادلـه در عالم اصول فقه ، ناسازگاري ميان ادلۀ شرعي و احکام مستنبط از آن و راه حل هاي اين ناسازگاري بحث مي شود و در مبحث تعارض قوانين در داوري هاي تجاري بين المللي ، ناسازگاري و برخـورد دو يا چند قانون (به عنوان منبع اصلي حقوق ) و راه حل هاي اين تعارض مورد بررسي قرار مي گيرد.