چکیده:
این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی مفهوم تقوا در نهج البلاغه میپردازد. تقوا از اصلیترین مفاهیم نهج البلاغه است. مبنای این تحلیل تفکیک ساحتها وجودی آدمی به سه ساحت درونیِ باورها، احساسات و خواستها و دو ساحت بیرونیِ کردار و گفتار است. مفهوم تقوا شامل دو مولفه «خوف» و «پرهیز» است که اولی به ساحت احساس و دومی به ساحت اراده تعلق دارد. تقوا در ساحت احساس دارای مراتب ترس از کیفر، دلهره رسیدن به پاداش و نگرانی از نرسیدن به وصال است. در ساحت اراده نیز تقوا شامل مراتب پرهیز از گناه، جلوگیری از زیان و اجتناب از غفلت میگردد. ملاک تفکیک مراتب تقوا در این دو ساحت، نحوه معرفت به خداوند و نسبت انسان با اوست. هر چه مرتبه خداشناسی و انسان شناسی برتر باشد، تقوا در مرتبه بالاتری تحقق مییابد. نکته دیگر تاثیرگذاری دوسویه تقوا در ساحتها وجودی آدمی است. از سویی تقوای کردار و گفتار محصول و نتیجه باور، احساس و عزم است، ولی از سوی دیگر میتواند در جهت دهی و تقویت باورها، احساسات و خواستها اثر بخش باشد.
This study examines the concept of piety in Nahj al-Balaghah with a descriptive-analytical method. Piety is one of the most fundamental notions in the Nahj Albalagha. The analysis, here, is based on the separation of existential domains of human beings into three internal domains of beliefs, emotions, and desires, as well as two external domains of deeds and words. The concept of piety includes two components "fear" and "abstinence", the first of which belongs to the field of emotions and the second to the field of desires. Piety in the domain of emotion has levels of fear of punishment, apprehension of reward and fear of not being joined. In the domain of volition, also, piety includes the followings: the abstinence from sin, the prevention of damage, and the avoidance of negligence. The criterion for distinguishing these levels of piety within these two domains is the relation of human beings to God and the ways of knowing Him. The higher the levels of theology and anthropology, the higher the levels in which the piety will be realized. Another point is the mutual influence of piety in the domains of human existence. On the one hand, the piety in deeds and words is the result of the belief, emotions and intention; on the other hand, it can be effective in directing and enhancing the beliefs, emotions and desires.
خلاصه ماشینی:
بدینسان آدمی در همان حال که موجودی واحد و یکپارچه است و یک کل متفرد را تشکیل میدهد؛ اما با جمع نمونههایی از عوالم گوناگون بیرونی، جهانی را در خود جای داده است و آنگونه که در دیوان منسوب به امام علی (ع) آمده است، خلاصهای از عالم بهشمار میآید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} اندیشمندان حوزههای گوناگون، از فلسفه گرفته تا عرفان و از کلام تا تفسیر و از روانشناسی تا اخلاق، به گونههای مختلفی تلاش کردهاند تا این لایهها و سطوح را صورتبندی کنند.
5. ترس و پرهیز، احساس و اراده تأمل در دو مؤلفهی معنای لغوی تقوا و کاربردهای آن نشان میدهد که مؤلفهی خوف یا ترس، از مقولهی احساسات، عواطف و هیجانات است؛ اما مؤلفهی حفظ، صیانت و پرهیز به مرتبهی اراده، خواست و تصمیم مربوط میشود.
ترس نوعی احساس انفعالی و هیجان است که انسان در اثر علل گوناگون به آن دچار میشود، درحالیکه پرهیز و صیانت نمونهای از ارادهی فعال نفس برای دور ساختن اموری است که آنها را زیانبار تشخیص میدهد و این خواست یا اراده و تصمیم، به انجام دادن یا ترک برخی از افعال میانجامد.
مرتبهی نخست تقوا در ساحت احساس هنگامیکه سخن از نجات و رهایی است، تقوای الهی به معنای ترس از خداوندی است که به اقتضای عدالت، جباریت و انتقام خویش، از نافرمانی به خشم میآید و متمردان را مورد غضب خویش قرار میدهد: «أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بتقوی اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإِنَّهَا النَّجَاةُ غَداً وَ الْمَنْجَاةُ أَبَداً» (نهجالبلاغه، خطبهی 161).
8. تقوا در ساحت کردار و نسبت آن با ساحتهای دیگر روشن است که تقوا در هر دو مؤلفهی خود، یعنی ترس در ساحت احساس و پرهیز در ساحت اراده، در عقاید و شناختهای انسان متقی ریشه دارد و در کردار آدمی ظاهر میشود.