چکیده:
در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر عوامل سازمانی بر کارآفرینی دانشگاهی پرداخته شده است. عوامل سازمانی مورد بررسی در تحقیق عبارتند از سیستمهای نظارتی، ساختار، سیستمهای مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمانی و رهبری. نمونهی مورد بررسی نیز شامل 220 نفر از اساتید دانشگاهی دانشگاه پیام نور استان فارس و واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در استان فارس با درجهی علمی مربی، استادیار، دانشیار و استاد میباشد. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشاندهندهی این است که رابطهی 5 عامل سازمانی با گرایش به سمت کارآفرینی دانشگاهی مثبت است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون نشان میدهد که علیرغم مثبت بودن رابطهی ساختار سازمانی با کارآفرینی دانشگاهی، ساختار سازمانی نمیتواند پیشبینیکنندهی کارآفرینی دانشگاهی باشد. همچنین بر اساس تحلیل مقادیر t، سیستمهای مدیریت منابع انسانی، فرهنگ و رفتار رهبری تاثیر مثبت و معناداری بر سطح کارآفرینی دانشگاهی دارند. اما سیستمهای کنترلی و ساختار، تاثیر معناداری بر کارآفرینی دانشگاهی ندارند، اگرچه رابطهی آنها در فرضیات آزمون همبستگی مثبت گزارش شده است.
In the current study the impact of organizational factors on academic entrepreneurship are investigated. Organizational factors that are examined in the research include; control systems, human resource management systems, leadership behavior, culture and structure. The sample includes 220 university professors with academic degree of trainer, assistant professor, associate professor, and professor in 2 universities in Shiraz including Payam-e-Noor University (PNU), and Islamic Azad University. The results of correlation analysis showed that the relationship between 5 organizational factors and academic entrepreneurship is positive. The results of regression analysis indicated that amongst organizational factors, structure had no predictive impact on academic entrepreneurship regardless of their positive relationship. Additionally, based on t values in standard regression, human resource management systems, culture and leadership behavior had a positive impact on academic entrepreneurship but, the structure and control systems had no positive impact on levels of academic entrepreneurship regardless of their positive impact with academic entrepreneurship in correlation analysis.
خلاصه ماشینی:
همچنـين نتايج حاصل از رگرسيون نشان مي دهد کـه علـي رغـم مثبـت بـودن رابطـه ي سـاختار سـازماني بـا کارآفريني دانشگاهي ، ساختار سازماني نمي توانـد پـيش بينـي کننـدهي کـارآفريني دانشـگاهي باشـد.
در تحقيقات موجود در زمينـه ي کـارآفريني در مقيـاس دانشـگاهي ، مطالعـات متعـددي نشان دهنده ي تأثير سبک رهبري و عناصر کليدي ديگر بر اين نوع کارآفريني است ( ,Clark 1998; Etzkowitz et al.
در مطالعه ي حاضر، مدل ايرلند (٢٠٠٦) براي بررسي رابطه ي بين عوامل سازماني و کارآفريني دانشگاهي مورد اسـتفاده قـرار گرفتـه است .
همچنين با توجه به تأکيد مطالعات ديگر بر تأثير رهبري به عنوان يک عنصـر کليـدي در کارآفريني دانشگاهي ، رفتار رهبري نيز به عنوان يک عامل سازماني در ايـن مقالـه مـورد بررسـي قـرار مـي گيـرد ( ,Etzkowitz ;٢٠٠٠ ,.
پس فرضيه ي اول تحقيق به شکل زير ارائه مي گردد: فرضيه ي اول: رابطه ي بين سيستم هاي نظارتي سازماني با سطح کـارآفريني دانشـگاهي در دانشگاه مثبت و معني دار است .
بـر اساس موارد مذکور فرضيه ي زير عنوان گرديده است : فرضيه ي سوم: سيستم هاي مديريت منابع انساني رابطه ي معناداري با ميـزان کـارآفريني دانشگاهي دارند.
نتايج نشاندهنده ي اين است که در جامعه ي تحـت بررسـي ، سيسـتم هـاي نظـارتي حامي فعاليت کارآفرينانه بودند و تأثير مثبتي بر سطح کارآفريني دانشـگاهي داشـتند.
بر اين اسـاس در جامعه ي تحت بررسي ، سيستم هاي منابع انساني حامي فعاليت کارآفرينانه بودند و تأثير مثبتي بر سطح کارآفريني دانشگاهي داشتند.
Faculty entrepreneurship and economic development: The case of the University of Calgary.
Creating entrepreneurial universities in the UK: Applying entrepreneurship theory to practice.