چکیده:
دو تفکر آرمانگرایی و واقعگرایی همواره مورد توجه علوم مختلف و از جمله حقوق بوده است. در حالی که آرمانگرایی بر ظهور ایدهآلها توجه دارد، واقعگرایی بر ضرورت پذیرش واقعیات عینی موجود تأکید میکند. حقوق بینالملل از حیث مبانی هنجاری کاملاً عرصه رویارویی این دو مکتب بوده است. جامعه جهانی همواره برای دستیابی به آرمانهایی بعید تلاش کرده است، اما در اغلب موارد در چارچوب واقعیتهای نظم جهانی مانده است. با این حال، حقوق بینالملل شاخهای از علم حقوق است که توانسته آرمانهایی را در قالب هنجار داشته باشد. بنابراین، مسأله مورد بحث، نحوه تلاقی دو تفکر آرمانگرایانه و واقعگرایانه در حقوق بینالملل است. پرسش این است که نظام هنجاری حقوق بینالملل بر کدام تفکر تکیه دارد و مبانی این حقوق از چه آبشخوری تغذیه میکند. در این رابطه از روش توصیفی ـ تحلیلی در پردازش مسأله استفاده میشود و هدف پژوهش، پاسخ به این نکته است که جایگاه مکانب آرمانگرایی و واقعگرایی در شکلگیری مبانی هنجاری حقوق بینالملل چیست. در نهایت، بر اساس یافتههای حاصل از بررسی موردی شاخههای مختلف حقوق بینالملل، ملاحظه میشود که مبانی حقوق بینالملل با ملحوظ نظر داشتن واقعیات جامعه جهانی، راه رسیدن به آرمانهای قابل تحسین خود را طی میکند.
خلاصه ماشینی:
واقع گرايي يا رئاليسم ١ يکي از نظريـه هاي روابـط بين الملـل اسـت کـه سياسـت هاي جهاني را بر اساس رقابت دولت ها بر سر منافع ملي خود تعريف مي کند؛ در حـالي کـه ايده آليسم ، باوري است مبني بر اين که در آخرين تحليل ، تنها ايده ها وجود دارنـد، لـذا همانگونه که در آثار افلاطون ، کانـت و هگـل هـم مشـهود اسـت ، سـاختار واقعيـت در نهايت در چارچوب آگاهي نسبت به ايده هاي متعالي از جمله عدالت تبيين مي شـود.
٢ مسأله اين تحقيق ، درک تفاوت ايـن دو مکتب به عنوان نظرياتي است که حقوق بين الملل از آنها تأثير پذيرفته اسـت ؛ در حـالي که واقع گرايي بيشتر به توصيف و تحليل آنچه که هست مـي پـردازد، آرمـان گرايـي يـا ايده آليسم ٣ اغلب به توصيف آرمان ها پرداخته و پديده اي مبتني بر واقعيات را بـه خـاطر آرمان هـاي سياسـي ناديـده مـي گيـرد.
1 در اين مقاله سعي شده است ضمن معرفي دو رويکرد و تبلور و تجسم آنها در نظـام حقوقي بين المللي به اين پرسش پاسخ داده شود که بـر اسـاس مبـاني حقـوق بين الملـل ، نظام هنجاري حقـوق بـين الملـل بـر کـدام يـک از دو مکتـب فکـري آرمـان گرايـي يـا واقع گرايي تکيه دارد و کدام و چه ميزان از قواعد حقوق بين الملل را مي توان بر مبنـاي يکي از دو رويکرد مذکور طبقه بندي و توجيه کرد.
Hart, The Concept of Law (New York: Oxford University Press, 1994) at 136–147; Karl Lewellyn, “Some Realism about Realism”, Harvard Law Review, Vol. 44 (1931) at 1239.