چکیده:
آنومی، در حوزه جامعهشناسی متولد شده وآن را معادل بیهنجاری، تعارض و ابهام هنجاری میدانند. سازمانی که به آنومی دچارمیشود، حداقل هنجارهای کاری مشترک را از دست میدهد. به زعم دورکیم، تغییرات بنیادی، با شکستن چارچوب هنجاری موجود، بسترساز آنومی است و سازمان فاقدظرفیتتغییر در مواجهه با تغییرات، دچارآنومی میشود. در این پژوهش، روش جمعآوری داده، ترکیبی؛ راهبرد پژوهش، مطالعه موردی و روش تحلیل داده، تحلیل محتواست. دادههای کیفی با مصاحبه عمیق و دادههای کمّی با پرسشنامه جمعآوری شد. دادههای کیفی مربوط به دو متغیر، جمعآوری و برای تأییدپذیری آنها داده کمّی اضافه شد. مورد مطالعه از بزرگترین شرکتها در صنعت نشر کشور است. یافتههای کیفی وکمّی نشان داد که مورد مطالعه از آنومی سازمانی(در هر سه بُعد) رنج میبرد. یافتهها نشان داد ظرفیت تغییر در تمامی مؤلفهها در حداقل است. بنابراین فرضیه ارتباط منفی میان"ظرفیت تغییر"و"آنومی سازمانی"تأیید شد. در مورد مطالعه نظریه دورکیم اثبات شد: اعمال تغییرات بنیادی، منجر به نقض اعتبار هنجارهای کاری قبلی و فقدان ظرفیت تغییر، باعث شد که سازمان، فرایندگذار برای رسیدن به نظام هنجاری نو و متناسب با اقتضائات را بر بخشهای مختلف حاکم سازد.
The concept of anomie was born in sociology and is equivalent with lack of norms, normative conflict and ambiguity. Anomic organization loses shared norms at lowest level. According to Durkheim, fundamental change through shattered the existing normative framework to pave the way to anomie. If an organization lacks the capacity to change, in facing to fundamental change will undergo to anomie.Data is collected with mixed method. Research strategy is case study. Qualitative data is analyzed with content analysis. Qualitative data were collected through in-depth interviews and quantitative data through questionnaire. First, the qualitative data were collected and quantitative data were added to evaluate verification of them. The case study is one of the largest institutions in country's publishing industry. Findings were shown case study suffers from organizational anomie (in all three dimension). Findings indicate that change capacity in all components is at lowest level. Therefore, the hypothesis of negative relationship between change capacity and organizational anomie was confirmed. In this case Durkheim's theory is proved: Fundamental changes cause to violation previous work norms. Lack of change capacity in case to not traverse the transition process with correct manner and cannot govern new normative structure thus organizational anomie govern on all departments.
خلاصه ماشینی:
Anomia 3 آيا رويکردهاي متفاوتي به بله کدام رويکرد مبناي دورکيم آنومي وجود دارد؟ تحقيق است ؟ بله آيا نوع خاصي از تغيير، در اين رويکرد، بسترساز تغيير بنيادي تغيير آنومي چيست ؟ بسترساز است ؟ شرايط بسترسازي فقدان ظرفيت تغيير نگاره ١-سير شکل گيري مسئله پژوهش مباني نظري پژوهش آنومي آنومي در متون فلسفه کلاسيک و متون مذهبي يونان ، به عنوان "بـي نظمـي ١ و زيـاده روي ٢ (بـه زعم افلاطون )" و "معصيت ٣ و شـرارت ٤ (در عهـد قـديم ٥)" مـورد اسـتفاده قـرار گرفـت .
مرور عقايد بيشتر جامعه شناسان نشان مي دهد که مفهوم آنومي در سطح کلان مورد بحث بوده به گونه اي که مرتن ٢ تأکيد مي کند «آنومي ، صفت يک نظام اجتماعي است نه حالت ذهن افـراد در درون نظام »؛ در تأئيد اين نکته دفلم ٣ نيز اشاره مي کند که مفهوم آنومي بـه کـار رفتـه در تحقيقـات روانکاوي (سطح فردي ) از مفهوم آن در جامعه شناسي بسيار دور شده اسـت (کـوثري ، ١٣٨٦: ٤٦؛ حيدري و همکاران ، ١٣٩١).
براساس گونه شناسي ارائـه شـده در چـارچوب نظـري پـژوهش ، تغييـرات بنيـادي بسترسـاز آنـومي سازماني هستند و پژوهش گر با تحليل تغييرات ليست اوليه بـه فهرسـتي از تغييرهـاي بنيـادي دسـت يافت که در ادامه به ترتيب اهميت و تأثيرگذاري تبيين مي شوند: ١- تفکيک شرکت از يک شرکت چاپ: شرکت مورد مطالعه قبل از سال ٩١، بخش ديگـري داشت که صرفا فعاليت هاي مربوط به چاپ را انجام مي داد.
بنابراين در خصوص فرضيه دوم نيز مي توان ادعا کرد که در اين پژوهش : 22 در مورد مطالعه بين ظرفيت تغيير و آنومي سازماني رابطه منفي وجود دارد.
يافته هاي اين مورد مطالعه نشان داد، وقتي سازمان در معرض تغييـرات بنيـادي قـرار مـي گيـرد، آبستن آنومي است .