چکیده:
از نمونة شاهکارهای هنر اسلامیء میتوان از محرابهای خطه خراسان نام برد که در کاروانسرای رباط
شرف و مسجد گنبد سنگان خواف, متعلق به دوره سلجوقی جای گرفته است. هنر گچبری این سه محراب
بنا به نوع کاربرد خط نگاره و نگاره» اهمیت فراوان و تحسینبرانگیزی دارد و گرایشی آشکار به بهرهگیری
از نقشمایهها و غناصر تئیتی بهگاررفته در هتر آیوان ساساتی دارد. تداوم بهصرف شیاهت ظاهری نیست.
بلکه نوعی اصل حاکم بر رشد در آن دخالت دارد که خود را در جریان تجلیهای گوناگون حفظ میکند و باید
ارتباطی انکارناپذیر با شرایط حکومتی آن زمان و جو سیاسی و فرهنگی حاکم بر خطه خراسان داشته باشد.
این خوانش وجود دارد که انتخاب آیات و نقشمایههای قابل تامل برای محراب نشان از گرایشهای مذهبی
و فرهنگی صاحبمنصبانی دارد که با زیرکی از لوای مفاهیم کلامالل خواستهاند رویهشان را عیان سازند.
کتیبهها از پرفضیلتترین آیات الهی بوده که با بستر معماری آنء هماهنگ و همآوا شده است و بر وحدانیت,؛
عدالت و حی و قیوم بودن خداوندء اهمیت نمازء روز قیامت و گذرا بودن دنیا گواهی میدهد. هنرمندان دوره
سلجوقی در این آثار با الهام از نقوش دوران اسلامی و ساسانی برای خلق انواع نگارههای گیاهی, هندسی و
ترکیببندیهای پیچیده» با آگاهی از روابط زیباییشناسی و مهارت در اجرای آثارء توانستهاند عناصر بصری
متنوعی را بهسرانجام و یکپارچگی برسانند. این نوشتار به بررسی اوضاع و احوال اجتماعی آن دوره و نفوذ
تفکر شیعی بزرگمردان آن در دستگاه حکومتی پرداخته است؛ دیگر اینکه نگاره و خط نگاره در سه محراب را
مورد تجزیه و تحلیل تجسمی قرار داده است. بر اساس نظریه بینامتنیت و بیشمتنیت به آرایههای تزئینی در
محرابهای رباط شرف و مسجد گنبد سنگان, شناخت مشابهتها و تفارق نگارههای آنها با نقشمایههای هنر
ساسانی پرداخته شده است. در حقیقت نقشمایههای محرابها مهر تاییدی است بر روابط بینامتنی این آثار با
متون عهد ساسانی. دیگر اینکه فضای محرابها بهلحاظ روابط و تناسبات طلایی این مستله را روشن میکند
که رویهمرفته همگی بر این اصول استوار است و بهنظر میرسد محراب رباط شرف۲ از فضای پویاتری
بهرهمند است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی -تحلیلی و جمعآوری دادهها بر مبنای اطلاعات اسنادی
و میدانی بوده است.