چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس بر خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1399 بود. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه منطقه 2 شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمعآوری دادهها بر اساس پرسشنامه استاندارد خودپنداره تحصیلی (دلاور، 1372) و پرسشنامه استاندارد سازگاری فردی-اجتماعی کالیفرنیا (کلارک و همکاران، 1953) انجام گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدست آمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (مانکوا) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث بهبود خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان مقطع متوسطه شده است. همچنین یافتهها نشان داد، آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس باعث افزایش سازگاری (شخصی و اجتماعی) دانش آموزان شده است. بر این اساس آموزش مهارت های تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گروس می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید جهت افزایش خودپنداره تحصیلی و سازگاری اجتماعی و در نتیجه کارآمدی بهتر دانش آموزان به کار رود.
The aim of this study was to investigate the effectiveness of emotion regulation training based on Gross model on academic self-concept and social adjustment of high school students in Tehran in 1399. The present study was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the study included all female high school students in District 2 of Tehran who were selected by convenience sampling method and were divided into experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. The experimental group underwent 8 sessions of 90-minute emotion regulation training based on the Gross model, and the control group waited for treatment during this period. Data collection method was based on the standard questionnaire of academic self-concept (Delaware, 1993) and the standard questionnaire of California individual-social adjustment (Clark et al., 1953). Analysis of information obtained from the implementation of questionnaires was performed through SPSS software in two descriptive and inferential sections (mankova). The results showed that emotion regulation training based on the Gross model has improved academic self-concept in high school students. Findings also showed that emotion regulation training based on Gross model has increased studentschr('39') adjustment (personal and social). Accordingly, teaching emotion regulation skills based on the Gross model can be used as a useful intervention method to increase academic self-concept and social adjustment and thus better student efficiency.
خلاصه ماشینی:
1 - Kulakow 2 - Coelho, Bear & Brás 3 - Tus 4 - Wang, Guan, Li, Xing & Rui 5 - Klapp 6 - Mynott 7 - Waddington 8 - Denner 9 - Kim & Sax 20 از سوي ديگر روابط انساني براي ارضاي نيازهاي اساسي انسان ، مورد توجه اند و داشتن روابط مثبت و سالم با ديگران کليد رشد و کمال آدمي است .
افزون بر اين ، 1 - Yang & Lee 2 - Malay & Nataningsih 3 - Olivier 4 - Graham 5 - Agbaria 6 - Boruwa 7 - Cohen & Ochsner 8 - Lindsay & Creswell 21 نتايجژوهش نشان مي دهد؛ راهبردهاي تنظيم هيجان با کاهش هيجان هاي منفي و رويدادهاي عاطفي رابطه دارد و نيز سبب افزايش سازگاري دانش آموزان در زمينه سازش يافتگي اجتماعي، هيجاني، تحصيلي و افزايش رفتار دوستان (يانگ ، ساندمن و کراسک ١، ٢٠١٩)، افزايش حل مساله اجتماعي، نيز تغيير اهداف اجتماعي (مرادي و پرندين ، ١٣٩٩) و در نهاي پاسخ دهي همدلانه (بارکوس ٢، ٢٠٢٠) مي شود.
پس از آن گروه آزمايش طي ٨ جلسه ٦٠ دقيقه اي تحت آموزش تنظيم هيجان قرار گرفتند ولي 1 - Young, Sandman & Craske 2 - Barkus 3 - Cameron, Carroll & Hamilton 4 - Lopez & Denny 5 - Moè & Katz 6 - FinlayဨJones 22 گروه کنترل در ليست انتظار ماندند، و در نهايت از هر دو گروه با پرسشنامه مشابه پس آزمون به عمل آمد.