چکیده:
هدف تحقیق حاضر بررسی و تحلیل مفهوم روانزخم و پیامدهای آن از منظر اسلاوی ژیژک است. ژیژک معتقد است که روانزخم ناشی از ورود نابهنگام امر واقع به امر نمادین است و در ساختار کُنش به تعویق افتاده معنا مییابد. افراد مختلف واکنشهای متفاوتی نسبت به روانزخم نشان میدهند. به زعم لاکاپرا واکنشها به روانزخم در دو دسته کلی قرار میگیرند؛ برونریزی و درونیسازی. فرایند برونریزی با نشانههای ترومایی از جمله اختلالهای انگیختگی، تحمیل یا محدودیت همراه است. ولی در فرایند درونیسازی سوژه با فقدان ناشی از رویداد آسیبزا کنار میآید و به سوگواری میپردازد. در پیوستار واکنشهای گوناگون به روانزخم، ژیژک مدعی است که روانزخم در نهایت به تولد یک سوژه جدید موسوم به سوژه پساترومایی میانجامد. بارزترین پیامد تجربه یک رویداد آسیبزا این است که بحران بیرونی به تجربه یک بحران درونی منجر میشود، چراکه روانزخم ماهیتی پسنگر دارد و کارکرد موفقیتآمیز زنجیره دلالت را تضعیف میکند. روانزخم به صورت یک اختلال و همراه با نشانههایی نمایان میشود که هویت سوژه را تحت تأثیر قرار میدهد و او را رها نمیکند
This study aims to investigate and analyse the consequences of trauma through the lens of Slavoj Zizek. He believes that the unexpected intrusion of Real into the symbolic order is called trauma, which gains meaning only in retrospect. Different subjects respond differently to a trauma. According to Lacapra the usual responses of subjects to trauma are "acting out" and "working through". The process of acting out contains traumatic symptoms including arousal, intrusion and constriction. But by working through the subject tries to come to terms with the traumatic experience and the related loss through mourning. Slavoj Zizek contends that the continuum of various reactions to trauma ends with the birth of a new subject known as the post-traumatic subject. The prominent consequence of indirect experience of a traumatic event is that an external crisis leads to an internal crisis, since trauma operates retroactively and attenuates the successful functioning of signification. Therefore, trauma becomes a disorder which entails traumatic symptoms that affect the identity and meaning.
خلاصه ماشینی:
بـارزترین پیامد تجربه یک رویداد آسیب زا این است که بحران بیرونی بـه تجربـه یـک بحـران درونـی منجـر میشود، چراکه روان زخم ماهیتی پس نگر دارد و کارکرد موفقیـت آمیـز زنجیـره دلالـت را تضـعیف میکند.
از نظر ژیژک رویداد آسیب زا در قالب یک رابطه کهـن الگـویی بـین امـر واقـع و 4 نمادین ٥ قرار میگیرد و روان زخم دو مؤلفه مهم دارد: امر واقـع و کُـنش بـه تعویـق افتـاده 6 (٣١ :٢٠٠٣ ,Myers).
در ساختار کنش به تعویق افتاده اتفـاقی در گذشـته روی داده ولـی بـه دلیـل عـدم شـناخت و درک نسبت به آن ، نشانه هایش بروز پیدا نکرده ، اما پس از مدتی و در اثر تجربه دوباره رویداد مشابه یـا رویدادی دیگر خاطره آن رویداد آسیب زای اولیه برای سوژه زنده میشود.
٣- نشانه های روان زخم در همه رویکردها به مقوله روان زخم این فرضـیه اصـلی وجـود دارد کـه روان زخـم اخـتلال آسیب شناختی سوژه در پاسخ به رویدادی است که بیرون از تجربه انسان قرار دارد.
اولـین عامـل ، رویارویی با رویداد آسیب زا است و عوامل دیگر آن شامل نشانه های روان زخم میشود که در سه دسته قرار میگیرند: تحمیل ، محدودیت ، انگیختگی ١ (٢٥ :١٩٩٢ ,Herman).
در فرایند برون ریزی، تجربه مجدد روان زخم به گونه ای است که انگار فرد دارد در شرایط آن رویداد آسیب زا دوباره زندگی میکند.
پیامد اصلی روان زخم این است که یک بحران بیرونی به تجربه یـک بحـران درونی تبدیل میشود.
Memory and Trauma in International Relations: Theories, Cases and Debates, New York: Routlegde.