چکیده:
ترجمه پیش رو از کتاب "تخاصم در خاورمیانه" نوشته بیورلی میلتون ادواردز و پیتر هینشکلیف انتخاب گردیده است. نگارندگان در فصل هفتم اثر فوق الذکر به جنگ ایران و عراق به مثابه یکی از مهمترین نزاع های تاریخ معاصر منطقه خاورمیانه پرداخته و آن را از رهگذر بررسی تاریخی مخاصمان طرف های درگیر بررسی کردهاند.
ادواردز و هینشکلیف در اثر خود بر این اعتقادند که در ادبیات سیاسی و متون مرتبط با جنگ یاد می شود که این نام گذاری «[جنگ خلیج [فارس» در غرب از جنگ ایران و عراق با عنوان باتوجه به وقایع منطقه نبرد و منطقه های اصلی مورد درگیری صحیح نمی باشد. آنها پس از پیش کشیدن فرض حاضر به ارائه شمایی روند نگارانه و تحلیلی از موضوعات و رئوس مهم جنگ تحمیلی می پردازند.
This article is adopted and translated from the book "Conflicts in the Middle East
since 1945" written by Beverley Milton-Edwards and Peter Hinchcliffe. The
authors in the chapter 7 of their book (War in the Gulf; Iran and Iraq 1980–1989)
have considered the Iran-Iraq War as an important conflict in the contemporary
history of Middle East and have studied it from historical point of view. They believe
that the westerns refer to the Iran-Iraq War as "the Gulf War" in their political
literature war-related resources. This title, however, could not be correct if the
main events and the major engagement areas of this war had been regarded. After
presenting this assumption, the authors continue to illustrate the main subjects of
the war in a journalistic and analytic layout.
خلاصه ماشینی:
در ادامه توضيح خواهيم داد که نگراني از تأثیر خصومتها (در قالب حمله به کشتیها و مينگذاريها) بر جریان صدور نفت و دیگر امور تجاری در منطقهي خلیج [فارس] (جایی که یک ششم نفت مورد نياز غربیها تأمين ميشد)، ترس از صدور انقلاب ایران به کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] از طريق اقدامات براندازنه و خرابکارانه اقليتهاي شیعه[جنبشهاي مردمي] در اين كشورها و ديگر ملاحظات مربوط به حفظ ثبات و امنیت اين منطقه از جمله عواملي بودند كه زمينهي مداخلهي اجتنابناپذير نیروهای خارجی را [در جنگ ايران و عراق] فراهم کردند.
عراق با موضعگیری تند خود در برابر مناقشهي اعراب و حکومت صهيونيستي که در جهت گرفتن رهبری اعراب از مصر اتخاذ ميشد و نیز به واسطهي روابط نزديكش با اتحاد جماهیر شوروی كه بیشتر براي دريافت تسليحات بود (و با حمايت دولت عراق از جنبش عدم تعهد منافات داشت) كشورهای میانهرو و محافظهکار منطقه را از خود دور کرده بود؛ كشورهایی که خاطرات روشنی از موضع تجاوزگرانهي عراق در برابر کویت در سال 1961م [1340ش] داشتند، یعنی زمانی که این امارت تازه استقلال یافته از جانب حکومت ژنرال عبدالقاسم [در عراق] تهدید به حملهي نظامی شد.
گفتنی است خط لولههایی که بعدها در دههي 1980م [دههي 1360ش] در عربستان و در ترکیه احداث شد، در طول جنگ خلیج [فارس] بیشتر مورد استفاده قرار گرفت و تا زمان تجاوز عراق به کویت در 1990م [1369ش] نيز فعال بودند.