چکیده:
تغییر در پوشش و کاربری اراضی، علاوه بر آثار اقتصادی و اجتماعی تأثیر عمدهای بر ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژی خاک، کمیت و کیفیت منابع آبی و کیفیت هوا میگذارد. در این مطالعه، در گام نخست به تعیین انگیزش-های کشاورزان برای تغییر پوشش کاربری اراضی کشاورزی بین دو بخش زراعی و باغداری در شهرستان بابلسر در سال 1395 پرداخته شده است. در گام بعدی با استفاده از رهیافت اقتصادسنجی توبیت و روش دو مرحلهای هکمن مشخص شد که آیا عوامل مؤثر بر تصمیم بهرهبرداران به انتخاب فعالیت باغداری و یا زراعی از عوامل مؤثر بر میزان سطح زیر کشت متفاوت است. نتایج نشان داد که نیاز به تفکیک این عوامل به روش دو مرحلهای هکمن نیست و الگوی توبیت به درستی میتواند شرایط موجود در منطقه را تبیین نماید. در نهایت پیشنهاد میشود تا دولت با اتخاذ سیاستهای حمایتی کارآمد از زیربخش زراعت به خصوص محصول گندم و برنج؛ نظیر قیمتهای تضمینی، تسویه به موقع مطالبات گندمکاران و یا کنترل واردات این محصولات در زمان عرضه این محصولات، بر انگیزههای کشاورز برای ادامه تولید محصولات زراعی و عدم تغییر کاربری اراضی از زراعی به باغی تأثیرگذار باشد.
In addition to economic and social impacts, changes in management and land use have a major impact on physical, chemical and biological soil characteristics, quality and quantity of water and air. In this study, the first step is to determine the motivation for farmers to change agricultural land use cover between the agricultural sector and horticulture in the Babolsar Township in 2016. The next step, using econometric approach Tobit and Heckman two-stage method was specified factors that influenced the decision of producers to choose horticultural activities or cultivating factors are different from Factors influenced the area under cultivation. Results show that doesn’t need to separate these factors in the Heckman two-stage method and Tobit model can explain correctly the current situation in the region. Finally, it is suggested that governments with using efficient support policies of the agricultural sector, especially for wheat and rice products such as guaranteed prices, wheat producers on time repayment and controlling imports of these products at the supply time of these products affect the incentives for farmers to continue producing crops and no change in land use from agricultural to horticultural.
خلاصه ماشینی:
در بیشتر آن ها روند تغییر کاربری اراضی بین کاربریهای زراع ، مرتعی ، جنگلداری و مسکونی مورد بررسی قرار گرفته است اما در این بررسی، نخست به تعیین انگیزش های کشاورزان برای تغییر پوشش کاربری اراضی کشاورزی از زراعت به باغداری در شهرستان بابلسر پرداخته شده و آن گاه با استفاده از رهیافت اقتصادسنجی توبیت و روش دو مرحله ای هکمن این امکان فراهم شده است تا مشخص شود که آیا عامل ها مؤثر بر تصمیم بهره برداران به انتخاب فعالیت باغداری و یا زراعی از عامل های مؤثر بر میزان سطح زیر کشت متفاوت است تا در نهایت نقش و میزان اثرگذاری هر یک از متغیرها به صورت شفاف تری مشخص شود.
همچنین اثرات کل منعکس شده در رابطه (١٤) به صورت رابطه (١٥) قابل جداسازی است : (به تصویر صفحه مراجعه شود) (15) که در جز اول رابطه (١٥)، اثر تغییر در متغیر Xj را بر میزان سطح زیر کشت گیاه برای بهره بردارانی که تصمیم به تولید محصول مورد نظر را گرفته اند در احتمال قرار گرفتن این گروه از بهره برداران در جمع تولیدکنندگان محصول نشان میدهد.
همچنین رابطه (١٤)، نشان میدهد که برای تعیین اثر تغییر در هر یک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته در الگوی توبیت ، میبایست ضریب های برآورد شده الگو با درصد احتمال قرار گرفتن بهره بردار در جمع بهره برداران محصول (به تصویر صفحه مراجعه شود) مورد نظر ( ) تعدیل شود که گویای برتری الگوی توبیت نسبت به الگوهای ساده مبتنی بر روش OLS (که متکی بر مشاهده های بزرگ تر از صفر هستند) است (عین اللهی و سلامی، ١٣٨٠).