چکیده:
در مطالعة حاضر، تحلیل جنسیت و تأثیر آن بر وضعیت زنان دارای سوءمصرف مواد در مسیر درمان اعتیاد هدف پژوهش است. این مطالعه با درپیشگرفتن روش کیفی، به بررسی معانی از دیدگاه زنان وابسته به مصرف مواد مخدر برای مبادرت به درمان، وضعیت زنان در مسیر درمان به عنوان یک زن مصرفکننده، تحلیل تأثیر بازنمایی جنسیت بر نیازهای درمان و درکِ واقعیتهای نهفتة جنسیتی در زمینة درمان اعتیاد زنان پرداخته است. سوژههای موردمطالعه یا مشارکتکنندگان، 34 نفر از زنان مستقر در مراکز اقامتی بهبودی استان تهران به منظور درمان اعتیاد هستند که پس از ورود به هر میدان، سوژهها به صورت هدفمند انتخاب شد و روایتهای آنان با مصاحبة عمیق نیمهساختاریافته ثبت و تحلیل تماتیک شد. پس از تحلیل دادههای پژوهش، چهار مقولة اصلی مهمترین موانع درمان اعتیاد زنان شناخته شدند؛ این مضمونها عبارتاند از: موانع فرهنگی - اجتماعی و فروتری اقتصادی، کمبود مراکز، ناشناختگی و کیفیت پایین مراکز درمان و بحرانهای روحی.
The purpose of the present research was the analysis of gender and its effect on the status of women while treating addiction. Taking advantage of the qualitative method, this research studied the women’s viewpoints towards treating their addiction, the status of women while treating their addiction. Moreover, it analyzed the effect of gender representation on the needs of treatment as well as the understanding of concealed gender related realities in this regard. The sample of research was selected through the purposive sampling inculcating about 34 women in the recovery centers of Tehran. The data was collected through the semi-structured interview with them and it was thematically analyzed. Following the analysis of the data, four main elements were identified as the most important hindrances of women’s treatment of addiction. These elements were classified as the cultural, social and economic problems, lack of centers, anonymity, low quality of recovery centers and the psychological crises.
خلاصه ماشینی:
افزون بر موارد فـوق ، زنـان بـا توجـه بـه مشـکل درآمد و نداشـتن توانـايي بـراي بـه دسـت آوردن مـواد مخـدر از راه هـاي ديگـر، گـاهي بـه کارهاي ضداخلاقي تن ميدهند و به سادگي مورد سوءاستفادة سـودجويان قـرار مـيگيرنـد که بيگمان اين امر، نابودي بيشتر آنان را در پي دارد و بازگشت اين زنان به زنـدگي سـالم را دشوارتر ميکند (کاکويي دينکي و قوامي، ١٣٩٤، ص ١٢) زنان مصرف کننده براي بازگشت به زندگي سالم با موانـع فراوانـي روبـه رو هسـتند کـه معمولا جنسيت مردانه فارغ از اين مصائب است ؛ مسائلي همچون مشکلات مالي، برخوردار نبودن از روابط اجتماعي مناسب (حجتي و همکاران ، ١٣٩٠، ص ٣٧)، ابـا داشـتن از مراجعـه به مراکز ترک اعتياد، نوع نگاه جامعه بـه زن ، محوريـت زن در خانـه (کلانتـري و مروتـي، ١٣٩٤، ص ٨٤)، مشــکلات مراقبــت هــاي بهداشــتي)به تصویرصفحه مراجعه شود)و بلندمدت بودن دورة درمان اعتياد، موجب شده زنـان وابسـته بـه مـواد بـراي درمـان چنـدان مبادرت به اقدام نکنند.
با وجود اين موقعيت و وضع زنان مصرف کننـده در اقدام به درمان و تفاوت هاي جنسيتي آنها در مسئلۀ درمان معمولا با استفاده از ديـدگاه و تجربه هاي زنان داراي سوءمصرف مواد در مطالعات مغفول مانده است ؛ حـال آنکـه بررسـي مسئلۀ جنسيت و تأثير آن بر ابعاد گوناگون زندگي زنانه به ويـژه تـأثير آن بـر آسـيب نوپـا و ويرانگري چون اعتياد زنان و درمان آن با استناد به تجربـه هـاي زنـدگي ايـن زنـان و درک معاني آنها که آنان در مييابند، از يـک سـو باعـث شـناخت بهتـر و عميـق تـر مسـائل آنـان ميشود و از سوي ديگر پژوهشگران را در ارائۀ راهکارهاي سودمندتر در کـاهش و کنتـرل اين آسيب نوين رهنمون ميکند.