چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مناسبات بین هویت مذهبی و نگرش جنسیتی است و شواهد پژوهشی به منظور شناخت بهتر برخی از مهمترین الگوها و تعیینکنندههای مرتبط با نگرش جنسیتی گروههای شیعی و سنیمذهب را ارائه میکند. مباحث این مقاله مبتنی بر تجزیه و تحلیلهای یک بررسی پیمایشی است که جمعیت نمونة آن درمجموع 4267 نفر از مردان و زنان پانزدهساله و بالاتر ساکن در نقاط شهری و روستایی شهرستانهای اسفراین، اهواز، بابلسر، بجنورد، خرمآباد، سقز، کامیاران، گنبد کاووس، محمودآباد و همدان هستند. مطابق با نتایج اولیه و مقدماتی این تحقیق میتوان گفت در اغلب گویههای جنسیتی تحقیق، نحوة نگرش دو گروه شیعی و سنیمذهب کمابیش شبیه و همانند یکدیگر است. درعینحال بیشترین سطح تفاوت بین دو گروه شیعی و سنیمذهب را میتوان در نحوة نگرش آنان دربارة اشتغال زنان در کار خارج خانه مشاهده کرد: در حدود 72درصد جمعیت شیعیمذهب و در حدود 65درصد جمعیت سنیمذهب دارای نگرش مثبت به اشتغال زنان هستند. بااینهمه نگرش جنسیتی بیش از آنکه تحت تأثیر و ناشی از مذهب و تعلق مذهبی باشد، بیشتر تحت تأثیر متغیر جنس است؛ بدین معنا که زنان شیعی و سنیمذهب، به میزان یکسان و مشابه همدیگر بیش از مردان هممذهبی خودشان، دارای نگرش مثبت به این مؤلفهها و گویههای جنسیتی هستند؛ برای نمونه 80 درصد زنان شیعیمذهب و 74 درصد زنان سنیمذهب دارای نگرش مثبت به اشتغال زنان هستند؛ درحالیکه این نسبت در مقایسه با مردان هممذهبی آنان به مراتب کمتر و پایینتر (به ترتیب، 64درصد و 56درصد) است. افزون بر این، این الگوهای کلی نگرش جنسیتی گروههای مذهبی تحت تأثیر دو دسته عوامل تعیینکننده شامل متغیرها و تعیینکنندة جمعیتشناختی پایه (محل سکونت، وضعیت تأهل، سن و سطح تحصیلات) و متغیرهای مرتبط با مؤلفههای دین و دینداری است. جان کلام اینکه نتایج تحقیق حاضر را میتوان اینگونه جمعبندی و تبیین کرد که تعلقات دینی و مذهبی به مثابه یک عنصر ثانوی در تبیین نگرش جنسیتی عمل میکنند و سطح توسعة اقتصادی و اجتماعی و واقعیتهای زندگی روزمره نقش به مراتب مهمتری ایفا میکنند که بهویژه باید به نقش تعیینکنندة متغیرهایی همچون روستانشینی در برابر شهرنشینی، سنتگرایی و بیسوادی در برابر مدرنیسم و نوگرایی و گسترش تحصیلات عالی اشاره کرد.
The main purpose of this study is to examine the relationship between religious identity and gender attitude. Moreover, to have a better understanding, the research evidence also provides some of the most important patterns and determinants relevant to Shiite and Sunni's gender attitudes. The data are based on the analysis of a survey with a sample population of 4267 men and women aged 15 and over, living in urban and rural districts of Esfarain, Ahvaz, Babolsar, Bojnourd, Khorramabad, Saqez, Kamyaran, Gonbad Kavous, Mahmoudabad and Hamedan. According to the preliminary results of this study, it can be said that in most of the gendered aspects of the research, the attitudeof the both Shiite and Sunni groups is more or less similar. At the same time, the highest level of difference between Shiite and Sunni groups is obviously visible in their attitude toward women's employment outside home: about 72 percent of the Shiite population and about 65 percent of the Sunni population have a positive attitude toward female employment. Nevertheless, gender attitudes are more influenced by gender variable rather than being influenced by religion and religious affiliation. That is, Shiite and Sunni women have a similarly positive attitude toward these gendered components and aspects more than their male counterparts; for example, 80 percent of Shiite women and 74 percent of Shiite women have a positive attitude toward female employment, while this ratio is much lower than their male counterparts (64 percent and 56 percent, respectively). In addition, these general patterns of religious groups’ attitudes toward gender are under the influence of two categories of variables including basic demographic variables (place of residence, marital status, and age and education status) as well as including variables related to the components of religion and religiosity. To sum up, the results of the present study can be summarized and explained in a way that religious and religious affiliations act as a secondary element in explaining gender attitudes. It also reveals that the level of economic and social development as well as the realities of everyday life play a far more remarkable role, especially the decisive role of variables such as rural versus urbanization, traditionalism and illiteracy versus modernism and modernization, and higher education.
خلاصه ماشینی:
جدول شماره ١: نگرش مثبت به گويه هاي جنسيتي به تفکيک گروه هاي مذهبي و جنس (درصد) شيعيمذهب سنيمذهب کل گويه هاي جنسيتي مرد زن جمع مرد زن جمع مرد به عنوان نان آور خانه و زن به ٥٦/٦ ٥٢/٣ ٥٥/٤ ٥٤/٥ ٥٣/٥ ٥٤/٠ ٥٥/٠ عنوان خانه دار مشارکت زن و شوهر در انجام ٦٨/٩ ٨٤/١ ٧٦/٣ ٧٠/٦ ٨٤/٤ ٧٧/٦ ٧٦/٣ کارهاي داخل خانه فرصت برابر مرد و زن براي ارتقاي ٥٩/٧ ٧٤/٥ ٦٦/٩ ٥٨/٢ ٧٤/٧ ٦٦/٥ ٦٧/١ شغلي و مديريتي تأمين تسهيلات براي اشتغال زنان ٨٠/٢ ٨٣/٢ ٨١/٩ ٧٤/٥ ٨٢/٨ ٧٨/٧ ٨٠/٩ مانند مهد کودک خوب و محترم بودن زن شاغل به ٧٩/٩ ٨٣/٨ ٨١/٩ ٧٠/٩ ٧٦/٧ ٧٤/٣ ٧٨/٨ اندازة زن غيرشاغل اشتغال زنان در کارهاي خارج خانه ٦٤/٦ ٨٠/٢ ٧٢/٢ ٥٥/٩ ٧٣/٥ ٦٤/٧ ٧٠/٦ تعداد فراواني 4267 873 435 435 3337 1635 1702 توضيح: در اين جدول ، شش گويۀ جنسيتي ارائه شده است و نحوة نگـرش مـردان و زنـان شيعي و سنيمذهب به هريک از آنهـا را نشـان مـيدهـد؛ بـراي نمونـه عـدد نخسـت ، يعنـي ٥٦/٦درصد نشان ميدهد نزديک به ٥٧درصد مردان شـيعيمـذهب داراي نگـرش مثبـت و موافق به گويۀ جنسيتي مربوطه ، يعني «مرد به عنوان نان آور خانوار و زن به عنـوان خانـه دار» هستند و مابقي آنان ، يعني ٤٣/٤درصد باقيماندة آنها نگرش منفـي و مخـالف بـه ايـن گويـۀ جنسيتي دارند.
تجزيه و تحليل هاي اين تحقيق نشان ميدهد وضعيت تأهل نيز تأثيرات تعيين کننده اي بر نگرش جنسيتي دارد؛ به طوريکه در هريک از دو گروه سني و شـيعيمـذهب ، مجـردان بـه مراتب بيش از متأهلان نگـرش مثبـت بـه اشـتغال زنـان دارنـد؛ بـراي نمونـه حـدود دوسـوم متأهلان اعم از شيعي و سنيمذهب داراي نگرش مثبت به اشتغال زنان هسـتند؛ درحـاليکـه ايـن نسـبت در جمعيـت مجـردان شـيعي و سـنيمـذهب تـا حـدودي بيشـتر، يعنـي بـيش از سه چهارم است .