چکیده:
زمینه: منظور از اصطلاح "اخلاق در اقتصاد"، در واقع تفسیر و برداشتی از علم اقتصاد و موضوعات مورد مطالعه آن است که وجه اخلاقی را نیز برای تبیین بهتر و واقع بینانهتر رفتارهای اقتصادی در نظر می گیرد.
روش: با استفاده از مطالعه موردی (تولیدکنندگان مرکبات) و روشهای کمی خاص، کاهش منفعت بلندمدت تولیدکننده را در صورت عدم رعایت اخلاق در تولید با استناد به بحث های نظری تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
یافتهها: عدم رعایت اخلاق توسط تولیدکننده سبب کاهش منفعت او در بلند مدت شده و بینش اقتصادی او نسبت به منفعت بلند مدت، به دور از هرگونه توصیه یا دستور اخلاقی وی را ملزم به رعایت اخلاق در کنشهای اقتصادی خواهد کرد.
نتایج: رعایت اخلاق بر منفعت بلندمدت تولیدکننده تاثیر معنیدار دارد. باور و بینش معطوف به منفعت (اخلاق منفعت بنیان) در کنشگران یا عاملین اقتصادی، بهترین روش برای الزام ملاحظات اخلاقی در اقتصاد و افزایش منفعت میباشد.
Abstract
Background: Ethics in economics means an interpretation of economics and economic issues that concerns moral dimension for realistic explanation of economic behaviors.
Method: Focusing on the case study of citrus producers, we analyze benefit reduction of producers when they act immorally. We use a descriptive and certain quantitative method, in this approach.
Results: The immoral action by producers leads to reduction of their benefits in long-run. Economic insight with regard to long-run benefit, will bind producers to act morally, whether there is a moral prescription or not.
Conclusion: Acting moral will benefit to producers. Benefit-base insight (Utilitarian ethics) in economic agents is the best way for considering ethics in economics to increase benefit.
خلاصه ماشینی:
اخـلاق منفعـت بنیان در حقیقت این نکته مهم را بیان می کند که عدم رعایت اخلاق در کنشگران اقتصادی در ابتدا منجر به کاهش منفعت یا مطلوبیت بلند مدت خود آنها و سـپس جامعـه مـی گـردد.
از آن طرف، خریداران و مصرف کنندگان نیز با توجه به تکراری بـودن بـازی ١ بـه قاعـده آگاه شدند و واکنش آنها نسبت به این عمل با طی مراحل بسیار پیچیده و چند بعدی نهایتا بـه کاهش شدید قیمت مرکبات منجر گردیده و متعاقب آن سبب کاهش منفعت تولید کننده شد.
بنابراین می توانیم بگوییم شناخت اینکه بازی تکراری است می تواند عامل اقتصـادی را بـه همکاری یا عدم تخلف یا عدم تقلب سوق دهد یعنی اگر تولید کنندگان مرکبات به درک صـحیح بازیهای تکراری در مورد فروش محصولات خویش نائل می آمدنـد و منفعـت بلنـد مـدت خـود را در توالی این بازیها می دیدند لاجرم به رعایت اخلاق در تولید یا عدم تقلـب در نـوع بسـته بنـدی محصولات تن می دادند.
در ابتـدا عـدم بینش اقصادی درمورد بازیهای تکراری و خوشنامی اکثریت تولید کننـده هـای مرکبـات سـبب ورود پدیده غیراخلاقی و کژمنشی فریب مصرف کننده یا خریدار (روبار زدن) شد و با توجه بـه نظریه تعادل کیفیت به سایر تولیدکنندگان اخلاق مـدار سـرایت نمـود و بـازار بـرای کـالای بـا کیفیت را ناکارا نمود و نهایتا با توجه به استراتژی خریداران بر اساس نظریـه اطلاعـات نـاقص و انتخاب معکوس منجر به کاهش قیمت مرکبات گردید و در بلند مدت منفعـت تولیـد کننـده را کاهش داد.