چکیده:
تحقیق حاضر با هدف « بررسی وضعیت فرهنگ سازمانی و رابطه آن با یادگیری سازمانی معلمان مقطع دوم متوسطه کرمانشاه» اانجام شد. روش تحقیق در رسته تحقیقات پیمایشی وتوصیفی قرارداد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مقطع دوم متوسطه استان کرمانشاه به تعداد 800 نفر بودند. نمونه آماری دراین تحقیق با استفاده از جدول جرسی و مورگان با احتساب واریانس پیشینه معادل ۲۶۰ نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری داده ها، استفاده از پرسشنامه های استاندارد رابینز جهت سنجش فرهنگ سازمانی و پرسشنامه مارکورات جهت سنجش سازمان یادگیرنده (یادگیری سازمانی) بود. با توجه به استاندارد بودن، روایی و پایایی پرسشنامه ها مورد تائید است. اطلاعات بدست آمده با انجام محاسبات آمار توصیفی و استنباطی (آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، رگرسیون چند متغیره) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که تک تک مؤلفههای هوش سازمانی (خطر پذیری ، توجه به ره آورد ، خلاقیت و نوآوری، توجه به اعضای سازمان ، تاثیر نتایج تصمیمات بر کارکنان، توجه به تیم و سنجش پایداری با یادگیری رابطه معنی داری وجود دارد.
The present study was carried out with the aim of examining status of organizational culture and it`s relation to teachers` organizational learning of high school second grade of Kermanshah. Research procedure is in the line with survey and descriptive researches. Statistical population were 800 people include all teachers of high school second grade of Kermanshah province. In this research the statistical sample was equivalent to 260 people, using Jersey and Morgan’s table, taking background variance into account, that were selected using random sampling method. Instruments of collecting data were using Robbins’s standard questionnaire to measure organizational culture and Marquette`s questionnaire to assess learner`s organization (organizational learning). Considering standard being, validity and reliability of the questionnaires were verified. The collected data was analyzed carrying out the descriptive and inferential statistic calculations (Spearman correlation coefficient test, multivariate regression). The obtained results indicated that there is a meaningful relationship between all components of organizational intelligence (risk taking, attending to favor, creativity and innovation, attending to organization members, effect of decision results on stuff, attending to team and measuring stability) and the learning.. The obtained results indicated that there is a meaningful relationship between all components of organizational intelligence (risk taking, attending to favor, creativity and innovation, attending to organization members, effect of decision results on stuff, attending to team and measuring stability) and the learning.
خلاصه ماشینی:
نتايج حاصل نشان داد که بين تک تک مؤلفه هاي فرهنگ سازماني (خطر پذيري، توجه به ره آورد، خلاقيت و نوآوري، توجه به اعضاي سازمان ، تأثير نتايج تصميمات بر کارکنان ، توجه به تيم و سنجش پايداري) با يادگيريسازماني رابطه معنيداري وجود دارد .
فرهنگ سازماني ، جو حاکم بر محيط سازمان است که افراد در آن فعاليت مي کنند و رفتار آن ها شکل مي گيرد که اين موضوع خود در عملکرد کارکنان سازمان نقش بسزايي دارد.
موفقيت هاي چشمگير دهه ي اخير سازمان هايي با حداقل امکانات ازيک طرف و شکست سازمان هايي با بهترين تواناييهاي مادي، از طرف ديگر، بيانگر نقش قابل توجه عوامل غيرمادي و معنوي در موفقيت آن ها بوده است که در اين ميان ، فرهنگ سازماني و يادگيري به عنوان عوامل مؤثر در عملکرد سازمان تلقي مي شوند.
(Mansouri and Rahimi, 2012) فرهنگ سازماني يکي از ابزارهايي است که مديريت سازمان مي تواند با استقرار و ارتقاء سطح کيفي آن زمينه هاي تحقق اهداف سازماني و بهبود بهره وري کارکنان سازمان را فراهم آورد.
بر اين اساس مؤلفه هاي "توجه به اعضاي سازمان " ، "خلاقيت و نوآوري" و " تأثير نتايج تصميمات بر کارکنان " به حدود ٥٢ درصد از تغييرات متغير وابسته (يادگيري سازماني) را تبيين و تفسير نموده اند.
VIF (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار (٢) عامل تورم واريانس و ضريب حداقل تحمل بحث و نتيجه گيري با توجه به جداول ارائه شده ، بين تمامي مؤلفه هاي فرهنگ سازماني با يادگيري سازماني معلمان ، در مقطع دوم متوسطه استان کرمانشاه به عنوان جامعه ي آماري موردمطالعه ، به ميزان نسبتا بالايي رابطه وجود دارد.