چکیده:
هدف: پژوهش حاضر با هدف، شناسایی پدیده تاخیر ازدواج در دختران انجام شد. روش: روش انجام پژوهش، کیفی و از نوع نظریه زمینهای بود. جامعه پژوهش را دختران مجرد بالای 30سال تشکیل دادند. نمونهگیری به صورت هدفمند انجام شد. تعداد شرکت کنندگان 23نفر بود وابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روند تجزیه و تحلیل دادهها بر اساس روش ساختارگرای چارمز(2006)، انجام شد.در انتهای مراحل کدگذاری، مدل نهایی پژوهش ارائه شد. یافته ها: نتایج، نشان داد که علل تاخیر در ازدواج عبارت بودند از: داشتن خانواده ضد ازدواج، شخصیت فردیتطلب، و زندگی در جامعهمشوقتجرد. چگونگی شکلگیریاین عوامل حاوی سه فرآیند بود برداشتهای غلط مرتبط به ازدواج،ویژگیهای تسهیل گر تجرد و مواجهه با افراد تضعیف کننده زوجیت طلبی. تاخیر در ازدواج منجر به ایجاد آثاری شده که عبارتند از تجارب هیجانی منفی،کسب موفقیت در ابعاد مختلف و نارضایتی از وضعیت موجود و در نهایت دختران مجرد به شیوه های انطباقیدرونی و بیرونی با این تاخیر کنار آمده بودند. نتیجه گیری: با توجه به یافتهها میتوان چنین استنباط کرد که پدیده تاخیر در ازدواج تحت علل و فرآیندهای خاصی رخ میدهد و با خود تبعات آزاردهندهای را به دنبال دارد. بنابراین تغییراتی در سازماندهی الگوهای اجتماعی و خانوادگی و شخصیتی افراد را میطلبد. این مطالعه میتواند مورد استفاده مشاوران و روانشناسان جهت تدوین و طراحی محتوای متناسب با ارزشهای جامعه و مشکلات دراین حوزه قرار بگیرد.
Aim: The present study aimed to identify the marriage delay phenomenon in girls. Method: The research was qualitative and had a grounded theory and its statistical population consisted of single women over 30 years and its sampling was theoretical. 23 participants were female and the research tool was a semi-structured interview. The data analysis was based on Charms constructivist method (2006) and the final research model was presented at the end of the encoding process. Results: The results indicated that the causes of marriage delay were as follows: having an anti-marriage family, an individualistic personality, and living in a society that encourages celibacy. These factors were created due to three processes: Misconceptions about marriage, the facilitating characteristics of celibacy, and communicating with people who undermine matrimonialism. The marriage delay has led to effects, including negative emotional experiences, success in various dimensions, and dissatisfaction with the status quo. Eventually, single girls coped with the delay, both internally and externally. Conclusion: According to the findings, the marriage delay phenomenon occurred under certain causes and processes and had annoying consequences; hence, it required changes in the organization of social and family patterns and personality. The present study can be used by counselors and psychologists to develop and design content according to the values of society and its problems in this field.
خلاصه ماشینی:
فدیله ، سایهیدا، نورینگتیاس و سپتیانینگس (٢٠١٩)، در پژوهشی با عنوان بررسی فرآیند تصمیم گیری برای تأخیر ازدواج در زنان در مرحله اولیه بزرگسالی، به این نتایج دست یافت اند که به تعویق انداختن ازدواج ، مربوط به شکلی از مراحل تصمیم گیری است که شامل شناسایی مسئله ، جستجوی اطلاعات و تجزیه وتحلیل داده ها، اعمال سیاست گذاری جایگزین ، انتخاب گزینه جایگزین ، اجرای تصمیمات ، نظارت و ارزیابی نتایج اجرا است و تصمیم گیری همچنین تحت تأثیر عوامل فرهنگی، عوامل اجتماعی، عوامل شخصی و عوامل روانی است اما نهایت تصمیم گیری آنان به ازدواج منجر نمیگردد.
شکوری، نقدی، امامعلی زاده ، رحیمی (١٣٩٧)، نیز در پژوهش خود به این نتیجه دست یافتند که نگرانی افراد از داشتن ازدواج ناموفق ، اعتقاد به وجود هزینه -فرصت بالای ازدواج ، لذت از مجردی، معاشرت با جنس مخالف ، داشتن انتظارات آرمان گرایانه از ازدواج و نوع نگرش به ازدواج از عوامل مرتبط با تجرد جوانان شده است .
Identification of the Marriage Delay Phenomenon in Girls: A Grounded Theory Samaneh.
Method: The research was qualitative and had a grounded theory and its statistical population consisted of single women over 30 years and its sampling was theoretical.