چکیده:
انواع ادبی در ایران بیشتر با ژانرهای اروپایی شناخته میشود و در این زمینه، اهتمام بسیاری از پژوهشگران به انطباق این ژانرها بر متون فارسی محدود شده است؛ درحالی که ژانرها ویژگیهای ذاتی ندارند، بلکه متشکل از مجموعة صفاتی هستند که بهصورت متراکم در آثار معیّنی گرد آمدهاند. بنابراین در چنین رویکردی، کار محقق بررسی ویژگیهای ساختاری آثاری است که «در یک طبقة ژانری» قرار میگیرند. در این مقالهبهروش توصیفی ـ تحلیلی برمبنای رویکرد ژانری و مطالعة روایتشناسی، ویژگیهای معرِف یک نوع در شش منظومه از قرن پنجم تا یازدهم هجری استخراج و بررسی شده است. براساس دادههای این متون، یکی از انواع ادبی فارسی با نام پیشنهادی «بزمارزم» روایتی منظوم از کردارهای پهلوانی و عاطفی قهرمانِ پهلوان و بزرگبانویی جنگجو در قالب مثنوی است که با انگیزة عشق زمینی دوسویه پدید میآید و به پایان مطلوب (وصال/ سلطنت) خاتمه مییابد. این نوع از ساختمان روایی، قالب بیانی، ارکان روایت، شخصیتپردازی، انواع کنش، راوی، مخاطب روایی و شیوة نقل تقریباً مشابهی برخوردار است. باوجود ویژگیهای ساختاری منحصربهفرد، تصور میشود «بزمارزم» یکی از گونههای تعریفناشدة شعر کلاسیک فارسی است که بهرغم شباهتهای ظاهری که شاید با دیگر انواع داشته باشد، مشخصات فرمی و محتوایی خاصی دارد که آن را از دیگر انواع مشابه متمایز میکند.
.
Genres in Iran are more widely known with European literary forms. In this regard, the effort of many researchers focus on the adaptation of European genres to Persian texts; while genres have no inherent characteristics, Rather they consist of a set of characters that have gathered densely assembled in certain works. Thus, in such an approach, the researcher's job is to examine the structural features of works that Placed "in a genre class". In this paper, through descriptive-analytic method and Based on the genre approach and narrative study, the defining features of a genre have been studied in six poetries from the fifth to the eleventh centuries. According to the data of these texts, one of the genres of Persian literature with the suggested title "Bazmarazm": "poetic narrative of the many epic and romantic behaviors between champion and lady from the family of elders that it leads to marriage ". This Literary type has Similar features in narrative Form, expression form, elements of narration, characterization, types of action, narrator, Narratee and Narrative Strategy. Despite its unique structural features, we think "Bazmarazm" is one of the undefined genres of classical Persian poetry which in spite of the obvious similarities it may have with other genre; but this genre has the particular Structural and content features that it distinguishes of the other similar genres
خلاصه ماشینی:
شش نشانه مبني بر دخالتگري راوي در روايات وجود دارد که عبارت اند از توصيف مکان و زمان ، شناسايي و معرفي شخصيت ها، خلاصۀ زماني رويدادها، گزارش آنچه شخصيت ها فکر نميکنند يا نمي - گويند، بيان اظهارات شخصي به شکل وصف حال ، تفسير، تأويل و داوري که اين ويژگي از صفات «راوي مفسر يا دخيل »٣٥ است و از اين نظر، راوي مثنوي جمال و جلال بيشتر با اين نام شناخته ميشود؛ درحالي که راوي بديع الزمان نامه ابيات بسيار اندکي را با اين هدف ميسرايد و از بيان اظهارات شخصي دوري ميکند (عيوقي، ١٣٤٣: ١١٦؛ هماينامه ، ١٣٨٣: ١٧٢؛ خواجوي کرماني، ١٣٧٠: ب ١٣١٣؛ سام نامه ، ١٣٩٢: ٣٤٢؛ نزل آبادي، ١٣٨٢: ٤٨؛ بديع الزمان نامه ، ١٣٨٦: ١٦٢).
در اين منظومه ها، بزرگ بانو دست کم در يک نبرد شرکت دارد (عيوقي، ١٣٤٣: ٣٧؛ هماينامه ، ١٣٨٣: ٤١؛ خواجوي کرماني، ١٣٧٠: ٣٨٧؛ نزل آبادي، ١٣٨٢: ٤١؛ بديع الزمان نامه ، ١٣٨٦: ١٤٣) و در منظومۀ ورقه و گل شاه ، هماينامه و جمال و جلال تعداد مبارزات وي افزايش مييابد.
با عنايت به اين مهم ، هشت عنصر روايي جريان ساز و معرف نوع ادبي آثار شامل ساختمان روايت ، قالب بيـاني، ارکـان روايـت ، فرايند نقل ، راوي، مخاطب روايي، شخصيت پردازي و انواع کنش را در آثـاري از قـرن پنجم تا يازدهم (ورقه و گل شاه ، هماينامه ، سام نامه ، هماي و همايون ، مثنوي جـلال و جمال و بديع الزمان نامه ) بررسي کرده ايم .
Keywords: Genre; Persian poetic narratives; genre approach; narratology; Bazmarazm.