چکیده:
تصوف مجموعهای از اصول عقیدتی و آداب ظاهری است. بیشک هر دوی این ساحتها با آیینهایی خارج از مرزهای تصوف در ارتباط بوده و از آنها تأثیر پذیرفته است؛ برای مثال، بسیاری از آداب ظاهری تصوف از آیین فتوت متأثر است. در این پژوهش به یکی از آداب ظاهری و رسوم خانقاهی پرداخته میشود که احتمالاً با آیین فتوت از مجموعة آداب ایران باستان به مجموعة آداب تصوف اسلامی وارد و در مراحل بعدی، حتی حدیث نبوی تصور شده است. براساس این سنت کهن، فرد از سخنگفتن در زمان غذاخوردن منع میشود. گرچه برخی از محققین ابوسعید ابوالخیر را مبدع احتمالی این سنت برشمردهاند، چنین سنتی در اساطیر و آموزههای مزدیسنایی، آداب ملوک ساسانی و آیین فتوت سابقه داشته است و به نظر میرسد پس از ظهور اسلام، با آیین فتوت به نظام خانقاه راه یافته است. با بررسی منابع زردشتی، فتوتنامهها، متون صوفیه و غیره میتوان سیر انتقال این سنت را از آداب ایران باستان به تصوف اسلامی پیگیری کرد. ریشهیابی چنین سنتهایی در میان آیینهای دیگر، ما را در ترسیم تصویری روشنتر از شیوة شکلگیری نظام خانقاه یاری میکند.
Both the principles and the practices of Islamic mysticism were influenced by other religious groups. The practices of Sufism were influenced particularly by Fotowwa (an Iranian association also known as "Ayyaran" or "Jawan-Mardan"). In this article, the authors focus on one of Sufists' traditions based on which it is frowned upon to speak while eating. Some considered it to be based on a Hadith while others believed that it was against Islamic codes. It is attributed to Abu-Saeed Abul-Khair's Khanqah as well. However it seems that the tradition has its roots in an ancient Iranian etiquette which was passed on to Sufism probably through the practices of Fotowwa. Documents on the customs of Sufists and Fotowwa together with Zoroastrian codes and myths help us trace the origin of this tradition and have a better underestanding of the formation of Khanqah's customs and decorums.
خلاصه ماشینی:
ir تاريخ وصول : ١٣٩٩/٠٣/٠٨ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٠٦/١٧ ١ـ مقدمه ١ـ١ طرح مسئله و هدف پژوهش براساس يکي از معتبرترين مجموعه هاي آداب تصوف ، يعني اوراد الاحباب ، يکي از رسوم خانقاه پرهيز از سخن گفتن بر سر طعام است ؛ با اين حال در ساير منابع صوفيه ميتوان ديد که اين رسم مقبول عام صوفيان واقع نشد و حتي برخي از بزرگان تصوف خود را ملزم به نهي مريدان از رعايت آن ميدانستند؛ به اين ترتيب سنتي معکوس ـ سنتي که صوفيان را به مکالمه بر سر سفره دعوت ميکرد ـ شکل گرفت .
نکته اي که به طور خاص براي ما اهميت دارد، اين اشارٔە مصحح است : «آيا امام الحرمين از پدرش ابومحمد جويني و از همين داستان بوسعيد اين را نقل ميکند يا سنتي کهن تر از عهد آنان دارد؟ اگر بپذيريم که اين سنت از سنت هاي بوسعيدي خانقاه است ، بايد بپذيرفت که در ميان اهل فتوت هم اثر کرده است ، زيرا "در طريق جوانمردي طعام مقدم بر کلام است " (سمک عيار، ٣/ ٢٢٣)» (همان ).
٢ـ٣ ريشه هاي غيراسلامي قاعدة سکوت بر سر طعام پيشتر اشاره شد که در برخي از منابع ، قاعدٔە «لا سلام علي الأکل » حديث دانسته شده است ؛ ٤ اما براساس / / (به تصوير صفحه مراجعه شود) مجموعۀ موسو الاحاديث و الآثار و الموضو عباراتي مانند «لا سلام علي الأکل » و «لا سلام علي الطعام أو علي الأکل » حديث موضوعه هستند و نميتوان آنها را سخن حضرت رسول (ص ) تصور کرد (الحلبي، ١٤١٩: ٢٢٨).