چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی موثر تعهد زناشویی و تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود و جامعه آماری جامعه آماری 746 فرد متاهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1397 بود که بر اساس نرمافزار سمپل پاور 350 نفر (196 زن و 154 مرد متاهل) بهصورت در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به منظور بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو 10زوج از زوجهایی که نمره پایینی در رضایت زناشویی انریچ (1989) کسب کرده بودند انتخاب و به دو گروه آزمایش (5 زوج) و کنترل (5 زوج) به صورت تصادفی کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامههای تعهد زناشویی آدام و جونز (1997)، باورهای ارتباطی زناشویی ایدلسون (1982)، درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده شیلدس (1994) و صمیمیت باگاروزی (2001) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 120 دقیقه ای در جلسات برنامه آموزشی تعهدزناشویی شرکت کردند. هر دو گروه در سه مرحله به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری و تحلیل واریانس اندازههای مکرر استفاده شد. یافتهها: نتایج تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه در رضایت زناشویی (F=35.48, P= 0.001)در مرحله پس آزمون و پس از سه ماه پیگیری نشان داد. نتیجهگیری: با توجه به تاثیری که الگوی تعهد بر رضایت زناشویی دارد؛ توصیه میشود روانشناسان و مشاوران از این روش آموزشی برای اصلاح تعامل و آموزش نحوه ارتباط زوجها استفاده کنند و انسجام زوجها را افزایش دهند.
Aim: The present study aimed to develop an effective model of marital commitment and determine the effectiveness of a model-based educational program in improving marital satisfaction in couples. Methods: The study was in two sections, correlational and semi-experimental, with a pretest-posttest design and a control group with a three-month follow-up. The statistical population of the correlational section consisted of 746 married people who visited counseling centers in Tehran in 2018 and we selected 350 individuals (196 females and 154 males) based on the Sample Power software by the convenience sampling method. To evaluate the effectiveness of a model-based educational program, we selected 10 couples who scored lower in Enrich's Marital Satisfaction Scale (1989) and randomly assigned them into the experimental group (5 couples), and control group (5 couples). The research tools included the Marital Commitment Inventory by Adams and Jones (1997), Marital Communication Beliefs by Idelson (1982), Family Emotional Involvement and criticism Scale (FEICS) by Shields (1994), and Bagarozi Marital Intimacy Questionnaire (2001) for the correlation section. After drawing the model and developing the model-based package, the experimental group participated in ten 120-minute sessions of a training program based on the marital commitment model. Both groups responded to the Enrich Marital Satisfaction Scale at three stages. We analyzed data using the structural equation method for the correlation section, and the repeated measures analysis of variance for the quasi-experimental section. Results: The results of the correlation section indicated direct and significant relationships between marital intimacy with emotional conflict, received criticism, and communication beliefs, as well as marital commitment with emotional conflict, received criticism, and communication beliefs, and finally between marital intimacy and marital commitment. The results of the second part indicated a significant difference between the performance of the two groups in marital satisfaction (F=35.48, P= 0.001) in the post-test and after three months of follow-up. Conclusion: Given the effect of the commitment model on marital satisfaction, we suggest psychologists and counselors use the training method to improve interaction and teach couples the way of communication and increase their cohesion.
خلاصه ماشینی:
ابزار پژوهش پرسشنامه های تعهد زناشویی آدام و جونز (١٩٩٧)، باورهای ارتباطی زناشویی ایدلسون (١٩٨٢)، درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده شیلدس (١٩٩٤) و صمیمیت باگاروزی (٢٠٠١) برای بخش همبستگی بود؛ پس از ترسیم مدل و تدوین (تریوه ، کریمی، اکبری و مرادی، ١٤٠٠) بسته مبتنی بر الگو گروه آزمایش به مدت ١٠ جلسه ١٢٠ دقیقه ای در جلسات برنامه آموزشی مبتنی بر الگوی تعهد زناشویی شرکت کردند.
با توجه به مرور مبانی نظری و پژوهشی و با در نظر گرفتن دگرگونی نظام خانواده و تغییر سبک روابط زناشویی در جامعه ایران و لزوم توجه به اهمیت ثبات و دوام ازدواج برای پیشبرد اهداف جامعه و افزایش سطح سلامت روانی آن ، با توجه به در گذار بودن جامعه ما از حالت سنتی به مدرنیته توجه به تعهد زناشویی که طی تحقیقات مختلف یکی از اصلی ترین مؤلفه های پایداری و دوام ازدواج است ضروری به نظر می رسد؛ ازاین رو، بررسی عوامل مؤثر پیش بینی کننده تعهد زناشویی میتواند برای زوج هایی که مشکلاتی در باورهای ارتباطی زناشویی، صمیمیت و تعارضات ناشی از انتقاد و درگیری های عاطفی ایجاد می شود به عنوان راهگشا و تسهیل کننده بازسازی نظام زندگی زناشویی است ؛ لذا مسئله پژوهش در این تحقیق تدوین الگوی تعهد زناشویی بر اساس باورهای ارتباطی زناشویی و انتقاد و درگیری عاطفی خانواده با واسطه گری صمیمیت زناشویی و اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین بود و هدف تدوین الگوی درمانی مناسب بر اساس الگوی ساختاری انجام و فرضیه های زیر آزمون شد.