چکیده:
یکی از مسائل مهم نفسشناسی، مسئله تجرّد یا عدم تجرّد نفس است. حکما و متکلمان عقلی از دیدگاه تجرّد و متکلّمان نقلی و پیروان نگره تفکیک از دیدگاه جسمانیت نفس دفاع میکنند. تفکیکیان با ارائه نظریه «جسمانیت نفس با رهیافت جسم لطیف» پرداختند. آنان برای اثبات دیدگاه خود از ادله عقلی مختلفی بهره بردهاند. در این پژوهش با روش کتابخانهای و با مطالعه آثار تفکیکیان، به این ادله میتوان دست یافت و پس از تحلیل این ادله، آنها را در دو دسته «ادله اثباتی» با اقسام «مغایرت نفس با علم و عقل»، «ارتباط با ارواح گذشتگان» و «اختلاف آثار نفس و مجردات» و «ادله سلبی» با اقسام «ادراک کلیات و بسائط توسط نفس»، «علم حضوری نفس به خودش»، «عدم ادراک نفس در پارهای اوقات» و «عدم نیاز نفس بر ابزار مادّی» تحلیل کرد. با تامل در این ادله، به دست میآید که آنها فاقد قوّت کافی برای اثبات مدعای تفکیکیان بوده و انتقادات متعددی بر هر یک از این ادله قابل طرح است.
One of the important issues of philosophical psychology is that of immateriality or materiality of human soul. Philosophers and rational theologians defend of immateriality; yet narrative theologians and the followers of the Tafkikist view defend its materiality. Those of Tafkik, presenting the theory of "materiality of the soul as being a subtle body" have viewed in the field. They have used various rational arguments to prove their view. In this research, by a library-based method and by studying the works the Tafkikists, some evidences can be achieved and after analyzing the evidences, they can be put into two categories: one is "positive proofs" with different types of "the soul`s being different with science and reason", "connection with the spirits of the past" and "difference between the effects of the soul and those of the immaterial beings" and the other is "negative proofs" with the types of "perception of universal and simple beings by the soul", "intuitive knowledge of the soul to itself", "lack of the soul`s perception in sometimes" and "the soul`s being needless of material means". Reflecting on these arguments, it would be clear that they lack sufficient strength to prove the Tafkikistchr('39') claim; moreover, each of the proofs may be taken as being opposed with several criticisms.
خلاصه ماشینی:
(حكيمي، 1383: 242) با اين وجود وي كمتر مورد توجّه تفكيكپژوهان قرار گرفته و آراي وي مورد ارزيابي واقع نشده است، اگرچه درباره نفسشناسي تفكيكيان مقالاتي نوشته شده است؛ ولي درخصوص ادله عقلي آنها بر جسمانيت نفس بهويژه با تأكيد بر آراي آقامجتبي قزويني، كار مستقلي صورت نگرفته است، ازاينرو نوشتار حاضر در نوع خود فاقد مشابه است.
به ديگر سخن، تفكيكيان با جسم دانستن نفس از آفات ديدگاه تجرد نفس (به زعم خود) 1 و با لطيف معرفي كردن آن از اشكالات ماديگرايان به دور ماندهاند، (قزويني، 1393: 114 و 495؛ مرواريد، 1418: 218) بنابراين دو عامل سبب طرح مجدد نظريه جسمانيت نفس شده است: الف) سازگاري ظواهر متون ديني با جسمانيت نفس؛ تفكيكيان معتقدند با مراجعه به متون ديني مشاهده ميشود كه برخي از آنها بر جسمانيت نفس دلالت داشته و مخالف تجرد نفس هستند.
(قزويني، 1393: 113) تحليل و بررسي در نقد و بررسي ادعا و دليلهاي يادشده نكاتي به نظر ميرسد كه بدانها اشاره ميشود: الف) عدم تلازم ميان مغايرت و عدم تجرد؛ تفكيكيان تلاش فراواني براي اثبات مغايرت نفس با علم و عقل كرده و بيشترين مباحث خود در ادله عقلي را به اين مسئله اختصاص داده است؛ ولي به نظر ميآيد (بر فرض پذيرش مدعا) تلازمي ميان تغاير نفس و علم با عدم تجرد نفس نيست.