چکیده:
مفهوم مقدس در واکاوی ریشه و تعریف دین بر مبنای تفکیک مقدس و نامقدس یکی از پرکاربردترین مفاهیم در میان نظریهپردازان مکتب پدیدارشناسی و کارکردگرایی دینی است. مسئله اصلی تحقیق در این نوشتار بررسی جایگاه، معنا و کاربرد مفهوم مقدس و نامقدس در دینشناسی این دو مکتب با تاکید بر دیدگاه دورکیم، اتو و الیاده است که در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در کارکردگرایی دورکیم حقیقت دین اعتقاد به خدایی فوق طبیعی نیست، بلکه او تفکیک امور مقدس از غیرمقدس را از کارکردهای جامعه میداند؛ اما در پدیدارشناسی اتو جوهر دین تجربه امر مقدس است، که به شیوه منحصر بفرد، بهصورت اسرارآمیز و رعبانگیز برای هر انسانی تجربه میشود و کیفیتی متعال وصفناپذیر دارد، از طرف دیگر فرآیند نمادسازی دینی و دیالکتیک امر مقدس از مهمترین مفاهیمی است که در پدیدارشناسی الیاده مورد توجه قرار گرفته است.
The concept of sacred is one of the most widely used concepts among theorists of religious phenomenology and functionalism in the analysis of the roots and definition of religion based on the distinction between sacred and non-sacred. The main issue of research in this paper, with a descriptive-analytical method, is to examine the position, meaning and application of the concepts of sacred and non-sacred in the theology of these two schools with emphasis on the views of Durkheim, Otto and Eliade. The research findings show that in Durkheimchr('39')s functionalism, the truth of religion is not belief in a supernatural god, but he considers the separation of the sacred from the non-sacred as the functions of society; But in Ottochr('39')s phenomenology, the essence of religion is an experience of the sacred, which is uniquely experienced in a mysterious and terrifying way for every human being and has an indescribable transcendent quality. On the other hand, the process of religious symbolism and dialectics of the sacred is one of the most important concepts which has been considered in the phenomenology of the Eliade.
Keywords
Sacred, Non-Sacred, Phenomenology, Religion, Functionalism.
خلاصه ماشینی:
يافتههاي تحقيق نشان ميدهد كه در كاركردگرايي دوركيم حقيقت دين اعتقاد به خدايي فوق طبيعي نيست، بلكه او تفكيك امور مقدس از غيرمقدس را از كاركردهاي جامعه ميداند؛ اما در پديدارشناسي اتو جوهر دين تجربه امر مقدس است، كه به شيوه منحصر بفرد، بهصورت اسرارآميز و رعبانگيز براي هر انساني تجربه ميشود و كيفيتي متعال وصفناپذير دارد، از طرف ديگر فرآيند نمادسازي ديني و ديالكتيك امر مقدس از مهمترين مفاهيمي است كه در پديدارشناسي الياده مورد توجه قرار گرفته است.
شيوه نگرش وي به جامعه، ساختارگرايانه و نسبت به مفاهيم ديني تقليلگرايانه است كه نمايانگر رويكرد وي به دين است؛ بنابراين او دين را بهصورت نوعي كاركرد اجتماعي نشان ميدهد و قائل به خاستگاهي به غير از جامعه براي آن نيست؛ در نگاه دوركيم توتم 3 بهعنوان مبنايي بهشمار ميآيد كه نماد پيوند افراد جامعه بوده و سبب تحكيم ارتباط و اتحاد اعضا جامعه باهم ميشود و اعضا جامعه آن را مقدس دانسته و همچون خداي جامعه ميپندارند.
(اتو،1380: 13 ـ 12) همانطور كه مشخص است، اتو بنياد دين را تجربه قدسي يا اهورايي ميداند و بنيان دين را بر پايه عقايد و انديشهها نميداند، بلكه بر اين باور است كه دين تجربهاي شگفتانگيز در پيشگاه نيروي الهي يا مقدس است؛ بدينسبب وي بهطور اساسي نگاهي عاطفي به دين دارد.
نگرش او به دين و امور مقدس برخلاف دوركيم، جامعهشناسانه و تحويلگرايانه نيست؛ زيرا تجربه قدسي در تفكر اتو كاملاً جنبه ماوراء طبيعي دارد؛ اما در تفكر دوركيم اين تفكيك بين مقدس و دنيوي يك امر اجتماعي است كه با در نظر گرفتن جامعه و كاركرد اين امور براي جامعه شكل ميگيرد.