چکیده:
نظریه مزیت نسبی بر پایه هزینه فرصت معتقد است که تجارت بینالملل میتواند سبب جابهجایی عوامل تولید شود و تئوری استالپر - ساموئلسون بیان میکند تجارت میتواند بر دریافتی عوامل تولید و بازده آنها اثرگذار باشد. همچنین دموکراسی از یک جهت میتواند بر اهمیت خصوصیسازی و توجه به بخش خصوصی و طبقه سرمایهدار و از جهت دیگر با توجه به نظریه رأیدهنده میانی، بر عموم مردم و دارندگان نیروی کار اثرگذار باشد. هدف اصلی این مطالعه تحلیل اثرات دموکراسی و تجارت بر نسبت دریافتی عوامل تولید در ایران طی دوره زمانی 1357 تا 1397 میباشد. روش تحقیق همبستگی و استفاده از مدلهای اقتصادسنجی GLS و GMM است. نتایج تحقیق نشان میدهد که اثر متغیرهای سرمایهگذاری خارجی و درجه باز بودن تجاری بهعنوان شاخصهای تجارت بر متغیر نسبت دستمزد به نرخ بهره بهعنوان نسبت دریافتی عوامل تولید مثبت و معنادار و اثر متغیر دموکراسی بر متغیر نسبت دستمزد به نرخ بهره مثبت و معنادار است. همچنین اثر متغیر تعاملی مستقل دو شاخص دموکراسی و درجه بازبودن تجاری (سرمایهگذاری خارجی) بر متغیر نسبت دستمزد به نرخ بهره مثبت و معنادار میباشد. این نتایج منطبق بر تئوری استالپر–ساموئلسون و مطالعات تجربی میباشد.
طبقه بندی JEL: F16 ,J24 ,P16
The theory of comparative advantage based on the opportunity cost imply that international trade can shift the factors of production and Stalper-Samuelson's theory states that trade can be affected by factor prices. From one side, democracy can emphasize the importance of privatization and private sector and on the other hand, according to the middle voter theory, attention to the workforce importance. The purpose of this study is to analyze the effects of democracy and trade on the proportion of production factors in Iran during 1357-1397. The research method is using econometric models, GLS and GMM. The research results show that the effect of the degree of openness and FDI on the wage-to-interest ratio variable is positive and significant. The effect of democracy on the wage-to-interest rate variable is positive and significant too. Also the interactive effect of two indicators of democracy and degree of openness (or FDI) on the wage to interest rate is positive and significant. These results are consistent with Stalper-Samuelson's theory and empirical studies. JEL Classification: F16, J24, P16
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان مي دهد که اثر متغيرهاي سرمايه گذاري خارجي و درجه باز بودن تجاري به عنوان شاخص هاي تجارت بر متغير نسبت دستمزد به نرخ بهره به عنوان نسبت دريافتي عوامل توليد مثبت و معنادار و اثر متغير دموکراسي بر متغير نسبت دستمزد به نرخ بهره مثبت و معنادار است .
به منظور بررسي اثر دموکراسي و تجارت بر نسبت دريافتي عوامل توليد در ايران از دوره ١٣٥٧ تا ١٣٩٧ به صورت ساليانه و با استفاده از روش سري زماني با توجه به ادبيات تحقيق و تئوري هاي تجارت بين الملل و فرضيه استالپر سامئولسون و ديدگاه مرتبط با دموکراسي و مطالعات لاندمان و لايوث (٢٠١٩) و لين وفيو (٢٠١٦)، الگوي رگرسيوني استفاده شده در اين تحقيق به صورت رابطه ١ مي باشد: PFRt= αo+ α1Opent+ α2Democt+ α3FDIt+ α4Democt∗ FDIt (1) +α5Open∗ Democt+ α7Controlst+ 3 که متغير وابسته PFR نسبت دريافتي عوامل توليد (حداقل دستمزد تعييني به نرخ بهره پس انداز ساليانه ) از داده هاي بانک مرکزي ايران و متغيرهاي مستقل شاخص هاي درجه بازبودن تجاري (نسبت مجموع صادرات و واردات به توليد ناخالص داخلي ) Open به عنوان شاخص تجارت آزاد و FDI سرمايه گذاري خارجي از داده هاي بانک جهاني ، شاخص دموکراسي Democ از داده هاي دموکراسي خانه آزادي ١ و شاخص ضربي (تعاملي ) تجارت و دموکراسي مي باشند.
"Trade, Institution Quality and Income Inequality", World Development Vol. 77, pp.