چکیده:
انقلاب 1357، همانند تمامی انقلابهای سیاسی دو هدف داشت: نخست براندازی نظم سیاسی پیشین و دیگری بنیانگذاری نظم سیاسی نوینی که مدعی بود آینده بهتری را برای ایران و ایرانیان به ارمغان خواهد آورد. قضاوت در مورد کامیابی و یا عدم کامیابی یک انقلاب در براندازی نظم سیاسی پیشین نیازمند کندوکاو چندانی نیست؛ فروپاشی نظام سیاسی مستقر، بارزترین نمود کامیابی یک انقلاب در دستیابی به هدف نخست است. از این منظر انقلاب 1357 ایران، کامیاب بوده است؛ چرا که به طور کلی مهری بود بر پایان نظام کهن پادشاهی در ایران با تمامی نقاط قوت و ضعفش. اما پس از فروپاشی سیستم سیاسی پیشین، چالشی مهم واساسی پیشروی انقلابها قرار میگیرد که بر مشروعیت آنها در سالهای بعد و وضعیت کشورهایی که در آنها این انقلابها رخ داده است اثرگذار است: چالش بنیانگذاری سیستم حکمرانی نوین. اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی، نظامی و سیاسی (داخلی و خارجی) بر پایداری کشورها اثرگذارند و وضعیت کلی کشور با توجه به هر یک از این ابعاد، جایگاه آن را در فضای حالت پایداری مشخص میکند.
خلاصه ماشینی:
ازاين رو، براي قضاوت در مورد ميزان کاميابي انقلاب ها به صورت عام و انقلاب اسلامي ايران به صورت خاص در بنيان گذاري ، بايد جايگاه کشور را در فضاي حالت ٥ بعدي پايداري (اقتصادي ، اجتماعي ، محيط زيستي ، نظامي و سياسي (داخلي و خارجي )) 2.
اگر جايگاه ايران در فضاي حالت پايداري با توجه به گذر بيش از چهل سال از پيروزي انقلاب در ١٣٥٧ و استقرار نظام سياسي نوين ، بهبود يافته است ، اين بدان معناست که اين انقلاب در بنيان گذاري نيز همانند براندازي کامياب بوده است ؛ اما اگر اين جايگاه تغييري نکرده و يا حتي در مقايسه با دوران پيش از انقلاب ، نامناسب تر شده است ، بدان معنا است که اين انقلاب علي رغم تمامي نقاط قوت ، در بنيان گذاري کامياب نبوده و نتوانسته است نظام حکمراني کارآمدتري از نظام پيشين طراحي و پياده سازي کند.
طبيعي است که تضعيف جايگاه کشورها در فضاي حالت پايداري و عدم توجه انقلابيون به اين موضوع مي تواند منجر به مشروعيت زدايي از انقلاب و گسترش ياس و نااميدي در جامعه شود و رفته رفته بنيان هاي پايداري انقلاب و کشور را متزلزل کند.