چکیده:
پژوهش حاضر با هدف «شناسایی چالشهای پیشروی آموزش بزرگسالان و راهکارهایی جهت بهبود آن» انجام شده است. محقق جهت دستیابی به هدف پژوهش از روش کیفی نظریۀ زمینهای استفاده کرده است. مشارکتکنندگان تحقیق صاحبنظران و متخصصان موضوعی آموزش بزرگسالان، گروههای مرجع محلی، مدیران وکارشناسان سازمان نهضت سوادآموزی مناطق و شهرستانهای استان فارس، مدیران و کارشناسان ادارۀ کل آموزش و پرورش استان فارس، آموزشدهندگان و سوادآموزان بودند که مصاحبه با استفاده از «رویکرد هدفمند»، با «روش گلوله برفی» و استفاده از «معیار اشباع نظری» با 72 نفر به عنوان نمونه صورت گرفت. روش گردآوری اطلاعات انجام مصاحبه نیمهساختاریافته بود. نتایج حاصل از مصاحبهها براساس فرایند نظریۀ دادهبنیاد، طی مراحل سهگانه کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) به ترتیب 509 کد باز، 99 مفهوم و 14 مقوله استخراج شد. در مرحلۀ نهایی نیز مقولات در ذیل مؤلفههای اساسی نظریۀ دادهبنیاد شامل مقولۀ محوری (چالشهای پیش روی نهضت سوادآموزی)، شرایط علّی (مشکلات محتوایی دروس، مشکلات آموزشی و مشکلات اقتصادی سوادآموزان)، شرایط محیطی (مشکلات ساختاری سازمان نهضت سوادآموزی)، شرایط واسطهای (موانع فرهنگی، مشکلات مربوط به آموزشدهندگان و مشکلات مربوط به سوادآموزان)، راهبردها (اصلاح محتوای درسی برای سوادآموزان، اقدامات قانونی، ارائۀ تسهیلات به آموزشدهندگان، افزایش منابع، امکانات و تسهیلات و اصلاح و تجدیدنظر دورههای آموزشی) و پیامدها (تسریع در روند توسعه) قرار گرفتند. با توجه به یافتههای حاصل از الگوی پارادایمی پژوهش، میتوان گفت سازمان نهضت سوادآموزی باید عوامل زمینهای، محیطی و علّی حاصل از پژوهش حاضر را در نظر داشته باشد و در بازبینی مجدد برنامههای پیش رو عوامل به مورد اشاره در برنامهریزی خود توجه کند. نکته قابل توجه این است که سازمان نهضت سوادآموزی و مراکز سوادآموزی در سطح خرد و کلان، با عوامل زمینهای، محیطی و علّی مورد اشاره پژوهش حاضر روبرو هستند و از طرفی در برنامههای جاری خود به صورت جدی بدان توجهی نشده و حتی راهبردهایی که در پژوهش حاضر بدان اشاره شده است نیز تحت تاثیراین عوامل خواهند بود.
The present study aimed to "identify the adult education and solutions for improvement." In order to achieve the goal of the research, the researcher used the qualitative method of the grounded theory. The participants of the study consisted of experts on adult education, local reference groups, managers and experts of the Literacy Movement Organizations in Zones and Cities, managers and experts of the Department of Education and Training of province, educators and learners and 72 participants were interviewed using "targeted approach", “snowball method" and “theoretical saturation criterion". The data collection method was semi-structured interview. 905 open codes, 99 concepts and 14 categories were derived from the interviews based on the data foundation theory process through three open, axial and selective coding steps. In the final stage, the items were categorized under the basic components of the grounded theory including the pivotal subject (the challenges of the literacy movement), the causal conditions (content problems of the courses, educational problems and the economic problems of the learners), environmental conditions (structural problems of the literacy movement organization), Intermediate conditions (cultural barriers, the problems related to instructors and learners), strategies (curriculum revision, legal measures, provision of facilities for educators, increased resources, facilities, and revision of the educational course) and outcomes (acceleration in the development process). The finding showed that literacy movement organization should consider the contextual, environmental and causal factors, and these factors should be regarded in the future revisions. It should be noted that literacy movement organization and literacy centers are dealing with contextual, environmental and causal factors at micro and macro levels; however, these factors are ignored in their current plans and even the strategies which are mentioned in the present study, will also be affected by these factors.
خلاصه ماشینی:
نکته قابل توجه اين است که سازمان نهضت سوادآموزي و مراکز سوادآموزي در سطح خرد و کلان ، با عوامل زمينه اي ، محيطي و علي مورد اشاره پژوهش حاضر روبرو هستند و از طرفي در برنامه هاي جاري خود به صورت جدي بدان توجهي نشده و حتي راهبردهايي که در پژوهش حاضر بدان اشاره شده است نيز تحت تاثيراين عوامل خواهند بود.
در اين راستا سازمان نهضت سوادآموزي فعاليت ها و برنامه هاي متعددي را در خصوص کاهش ميزان بيسوادي در کشور انجام داده و طي مدت فعاليت خود توانسته است با اعزام آموزشياران مبارزه با جهل در اغلب روسـتاها و شهرهاي کشور حضور يابد و با آموزش آن ها براي بالا رفتن سطح آگاهي و بينششان ، وضـعيت اقتصـادي ، اجتمـاعي و فرهنگـي شان را نيز ارتقا بخشد (ابراهيميان و کياسرشت ، ١٣٨٩: ٣).
در اين ارتباط مفاهيم کمبود انگيزة آموزش دهندگان و نداشتن تخصص مهارت هاي لازم آموزشي و تربيتي مورد اشارة مصاحبه شوندگان بود زيرا در اين زمينه به مشکلات اين دسته از افراد توجه خاصي نمي شود و آنان انگيزه چنداني در زمينۀ فعاليت در کلاس هاي سوادآموزي را ندارند و نسبت به کار و فعاليت خود بيشتر به عنوان عامل فرار از بيکاري نگاه مي کنند.
مسائل زمينه اي، محيطي و علي از عوامل موردتوجه الگوي پاردايمي به شمار مي رود که سازمان نهضت سوادآموزي در برنامه هاي جاري خود به صورت جدي بدان عنايت نداشته و اين امر از نظر مصاحبه شوندگان جزء نکات مهمي است که بايد مورد توجه قرار گيرد.