چکیده:
خاستگاه اندیشه گنوسی و سیر تحول آن از موضوعات مورد اختلاف است. در این تحقیق، با بررسی انتقادی فرقههای گنوسی و تحلیل آراء صاحب نظران، به این سوال ها پاسخ داده خواهد شد: الف: مولفه های اندیشۀ گنوسی چیست؟ ب: سرچشمههای اندیشه گنوسی کدامند؟ ج: آیا پیش از میلاد فرقه ای به گنوسی موسوم بوده اند؟ این تحقیق نشان می دهد که غالب شناخت ما از گنوسی بر آثار جدلیِ مسیحی و بر اسناد قُمران و بحرالمیّت استوار است. براساس اسناد مذکور هیچ گروه و فرقه ای، پیش از میلاد، گنوسی نامیده نشدهاند. هرچند سابقۀ پاره ای از مولفه های اندیشۀ گنوسی مانند اصالت معرفت و غربت روح به پیش از میلاد و زمان افلاطون می رسد اما برخی دیگر از مؤلفه ها مانند ثنویت و تمایز میان خدای مسیحی و یهودی(خدای متعال و خدای خالق)، اعتقاد به کثرت مسیح ازلی، تقدم معرفت بر ایمان و... محصول دورۀ شکل گیری آیین های گنوسی و مجادلۀ آنها با آبای کلیسا در سده های نخستین میلادی است.
The origin of Gnostic thought and its evolution is one of the controversial topics. In this study, by critically examining the Gnostic sects and analyzing the opinions of experts, these questions will be answered: A: What are the components of Gnostic thought? B: What are the sources of Gnostic thought? C: Were there any sects known as Gnostics before Christ? This research shows that most of our knowledge of Gnosticism is based on controversial Christian works and Qumran documents of the Dead Sea. According to these documents, no group or sect was called Gnostic before BC. Although some of the components of Gnostic thought, such as the originality of knowledge and the exile of the soul, date back to before Christ and Plato, some other components, such as the duality and distinction between the Christian and Jewish gods (God Almighty and God the Creator) Belief in the multiplicity of the eternal Christ, the primacy of knowledge over faith, etc.is the product of the period of the formation of Gnostic rituals and their controversy with the Church Fathers in the first centuries AD.
خلاصه ماشینی:
(پیگلز، ۱۳۹۵: ۲۴) از نظر هری ولفن، گنوس یعنی پوشاندن لباس مسیحیت بر تن شرک، وی با رد غیرمسیحی دانستن گنوس، عقیده دارد بهتر است وقتی از گنوس صحبت می کنیم، با عنوان «گنوسی مسیحی» از آن یاد کنیم چون هیچ گروهی از مردم، پیش از پیدایش گنوسیه مسیحی به گنوسی موسوم و معروف نبوده اند.
۵ اندیشۂ گنوسی و آیین گنوسی از فحوای آثار گنوس پژوهانی چون هانس یوناس، ژیلسون، الین بیگلز، تونی لین و مندرجات دایره المعارف بریتانیکا، ذیل ایرنثوس، چنین برمی آید که پیش از قرن دوم میلادی، اسم و عنوان «آیین گنوسی» وجود نداشته است و ایرنئوس، نخستین الهی دان مسیحی است که به فرقه های باطنی - که دارای اصول مشترک بودند به نام «گنوسی» نهاد و در رد آنها کتابی نوشت.
ناس، ۱۳۹۲: ۶۲۷-۶۳۰؛ کریستین سن، ۱۳۷۲: ۲۱؛ ولفسن، ۱۳۸۹: ۵۳۳ ۵۳۸) از دیدگاه گنوس پژوهان، وجود پارهای مشترکات در مبادی اندیشه، نتیجه مناسبات مکاتب باطنی پیش از مسیح با گنوسیان است چنانکه نظیر این مناسبات میان گنوسی و مکاتب عرفانی بعد از آن مانند تصوف و قبلا نیز دیده می شود.
(286 :1987 ,Rudolph) فرقه های باطن گرای پیش از میلاد، در هیچ یک از آثار خویش، آیین خود را «گنوسی» نخوانده اند و این نام برای اولین بار توسط ایرنئوس، مخالف سرسخت فرقدهای باطنی، به آنها داده شده است.