چکیده:
کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش موثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته
است. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر در
یک اقتصاد پویا، ایدهها، محصولات، و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرینی،
الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان میآورد. در این راستا دانشگاهها نقش مهمی
را ایفا نمودهاند و به عنوان ابزار مهمتر تسهیل گری اقتصاد دانش محور پذیرفته شدهاند. دانشگاه های ما
بایستی در فرآیند ایدهها و نوآوریها، برنامه ریزیها و اقدامات اساسی داشته باشند. در واقع دانشگاه
کارآفرین در مورد نیازهای اقتصادی – اجتماعی پاسخگوتر از دانشگاه سنتی است. در جوامع دانش بنیان
انتظار میرود دانشگاهها در جهت ایفای نقش اصلی تر در پیشرفت اجتماعی، نسبت به سابق انعطاف بیشتر و
سریعتری داشته باشند و در جهت افزایش رفاه و رقابت پذیری اقتصادی به تعامل بیشتر با جامعه، نوآوری،
انتقال دانش و بهره برداری از تحقیقات علمی بپردازد. (کویوولا، راینه) دانشگاه کارآفرین مکانی است که
مشاغل جدید در آن خلق می شوند. این مراکز از افراد کارآفرین حمایت می کند. این حمایت شامل
حمایت های آموزشی مالی و بازاریابی است. در چنین دانشگاههایی برای سرمایه گذاران امکاناتی فراهم
می شود تا مراکز جدید کسب وکار را فراهم آورند با آنها همکاری می شود تا مشکلات آنها پیش بینی شده
و از فرصت های بدست آمده استفاده کنند که خود تجربه ای ارزشمند در حیطه مالی و بازاریابی است.
خلاصه ماشینی:
در اين سازمان ها به علت وجود شرايط مناسب ، فرآيند نوآوري در ميان بخش هاي گوناگون سازمان مورد توجه قرار ميگيرد و منابع انساني سازمان بطور مؤثري در فعاليت ها و ايده هاي کارآفرينانه مشارکت ميجويند، ٣٦٤ دوره چهارم ، شماره سي و سوم ، بهار ١٤٠٠ نقش دانشگاه ها در فرآيند کارآفريني و نوآوريها ضمن اينکه همه فعاليت ها از حمايت کامل مديريت ارشد سازمان برخوردار است (کني، ام و مجتبي.
در يک جمع بندي و به طور خلاصه ميتوان بيان کرد که فشارهاي روزافزون بر دوش دولت و وزارتخانه ي علوم ، تحقيقات و فناوري و کاهش بودجه ي دولتي در سال هاي اخير، افزايش تعداد دانش آموختگان ، بيکاري فزاينده ، و بحران اشتغال جوانان به ويژه تحصيل کردگان ، تغيير در انتظارهاي متقاضيان دانشگاه ها، رقابت ، نيازهاي متغير بازار، مسؤوليت پذيري و پاسخگويي در مقابل افراد جامعه ، انقلاب کيفيت و بهره وري، تغيير در دانش و ضرورت مديريت دانش و تجاريسازي دانش ، ضرورت تحول در آموزش هاي سنتي و گرايش به سمت آموزش هاي نو و پژوهش هاي کاربردي، ضرورت به کارگيري فناوريها و ساير مواردي که موجب تحول در رسالت ، نقش و کارکردهاي دانشگاه ها شده است ، ضرورت کارآفريني دانش گاهي و ايجاد دانشگاه کارآفرين به عنوان يکي از ابزارهاي حياتي راهبردي و کليدي آموزش عالي براي مواجهه با اين تغييرها و فشارها را کاملا روشن و بديهي کرده اند.