چکیده:
حمایتهای اجتماعی یکی از مولفههای مهم توانمندی درحل مشکلات زنان سرپرست خانوار در موقعیتهای مختلف زندگی است. زنان سرپرست خانوار یکی از گروههای اجتماعی آسیب پذیر در بحرانها و بلایای طبیعی میباشند و نحوه مواجهه آنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با مولفههای توانمندسازی از جمله حمایتهای اجتماعی دارد. مطالعه حاضر با هدف تشریح تجربه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی در زلزله کرمانشاه انجام شده است. روش شناسی تحقیق حاضر کیفی و این مقاله بخشی از یک مطالعه جامع با روش"گراندد تئوری"می باشد. دادهها به روش میدانی ازطریق نمونهگیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار درمناطق ۸ گانه زلزله زده کرمانشاه ازجمله ثلاث باباجانی، سرپل ذهاب، قصر شیرین و... تاحد اشباع نظری جمع آوری گردید. در این پژوهش به منظور سنجش روایی و پایایی به از دو معیار "اطمینان پذیری و باور پذیری" واز تکنیک "مثلث سازی" منظور غلبه بر سو گیریهای ذاتی، استفاده شد. از تحلیل دادهها به روش زمینهای، 987 کد باز اولیه، 150 مفهوم به عنوان کد باز ثانویه، 41 مقوله محوری و از انتزاع مجدد، 8 مقوله عمده نهایی شامل: "گذرا و مقطعی"، "حمایت کنندههای شخصی"، "استفاده ابزاری "، " رویدادهای سخت زندگی" ، " تنهایی و ترس"، "احساس رها شدن و بدبینی"، "بی عدالتی و تبعیض"، "احساس ناتوانی" و مفهوم مرکزی "حمایت اجتماعی؛ اولویت درک شده زندگی" استخراج گردید. نتایج نشان میدهد "حمایتهای اجتماعی" به مثابه " اولویت درک شده زندگی " از سوی مشارکت کنندگان تفسیر شده است که در صورت بیتوجهی به آن پیامدهای جبران ناپذیری را برای آنان بدنبال خواهد داشت. لذا اهمیت توجه و لحاظ این جنبه از نیاز واقعی و درک شده زنان میدان مطالعه در مدیریت بحران با رویکرد جنسیتی میتواند تاثیر زیادی بر ایجاد توانمندی آنان در مواجهه با بلایای طبیعی داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
تحقيقات نشان ميدهد زنان در بحران نسبت به مردان آمادگي بيشتر وحتي زمينه هاي لازم براي مشارکت در فعاليتهاي امدادي دارند( شادي طلب ،١٣٧٢) ، و اگر چه زنان سرپرست خانوار تمامي مساعي خود را بکار مي برند تا هرچه سريعتر از بحران خارج و به روال عادي زندگي برگردند اما فقدان حمايتهاي اجتماعي در زمان بحران و بلاياي طبيعي با توجه به بسترهاي فرهنگي و عواملي که بيانگر روندهاي بنيادين اجتماعي در برخي از جوامع مي باشند ، مانع ازمشارکت و دسترسي به فرصتهاي برابر ميشود که اين موضوع خود منجر به آسيب پذيري بيشتر آنان مي گردد.
يافته ها در اين مطالعه از تحليل مفاهيم به روش نظريه زمينه اي ،٨ مقوله محوري عمده نهايي شامل : "گذرا و مقطعي" ،"حمايت کننده هاي شخصي"،"استفاده ابزاري " ،" رويدادهاي سخت زندگي" ،" تنهايي و ترس " ،"احساس رها شدن و بدبيني" ،"بي عدالتي و تبعيض "،"احساس ناتواني" و در نهايت مقوله هسته "حمايت اجتماعي؛ اولويت درک شده زندگي" به عنوان پاسخ سوال اصلي پژوهش استخراج گرديد که بيانگر درک و تفسير زنان مشارکت کننده در تحقيق از حمايتهاي اجتماعي در زلزله مي باشد .