چکیده:
یکی از مهمترین مباحث اصول فقه، مبحث تعارض ادله است که در منابع اصولی، همواره بابی به آن اختصاص داده شده و از جمله مباحث آن چگونگی جمع است که تحلیل و برداشت درست از این مبحث، ضامن اجرای صحیح دستورات شارع مقدس است. قاعدة جمع، بین دلالت دو دلیلی مطرح است که شرایط حجیت در هر دو (از نظر سند و دلالت) کامل باشد و در نگاه اول میان آنها تعارض مشاهده شود، براساس این قاعده، جمع کردن بین آنها بهتر از طرحشان است. به طور معمول بحث در این قاعده در دو مقام است. 1- مراد از جمع چه نوع جمعی است. 2- ادلة آن کدام است؟ یکی از انواع جمع، جمع تبرعی است و مراد از آن رفع تنافی بین دو دلیل یا چند دلیل متعارض بدون شاهد و قرینهای بر آن. قاعدة جمع شامل جمع تبرعی نمیشود؛ به دلیل آنکه این نوع جمع به تاویل کیفی برمی گردد و دلیلی بر اعتبار این جمع وجود ندارد و گرنه موردی برای تعارض دو دلیل باقی نمیماند. جمع عملی به معنای عمل به مفاد دو یا چند دلیل متعارض به صورت تبعیض در امتثال است. این جمع نیز خارج از این قاعده است؛ زیرا مستلزم مخالفت قطعیه عملیه با هر دو دلیل است و موجب هرج و مرج در فقه میشود. بنابراین قدر متیقن از این قاعده، جمع عرفی است، جمع عرفی، جمعی است که مطابق قواعد زبانی و مورد قبول اهل لسان و عرف میباشد و برای اثبات آن از کتاب، سنت، عقل، اجماع وسیرۀ عقلا استدلال شده است.
One of the most important issues in the Islamic jurisprudence bases in the problem of conflict of the reasons that has always occupied a chapter in the books of the subject among the issues of which are the ways of reconcilement the true understanding and analysis of which can guarantee the accurate application of the Islamic orders. The principle of Reconcilement applies between two reasons the validity of which is complete (in terms of both the document and the implication) and at the first glance they seem to be contradictory but reconcilement of them is better than rejecting them. The controversy about the principle usually arises about two matters: 1. what kind reconcilement is meant by Reconcilement? 2. What are the proofs of it? One kind of the reconcilement is reasonless reconcilement that is solving the conflict between the two reasons with no evidences. But this principle does not include this kid of reconcilement, since it refers to qualitative justifications for validity of which we have no proof; otherwise there were never conflicts between reasons at all. Another kind of reconcilement is the practical one that is partial application of the both conflicting reasons. This one is also out of inclusion of the principle; since it leads to definite disobedience of the both the reasons and entails a kind of chaos in jurisprudence. Therefore, the customary reconcilement is intended by the principle. Customary reconcilement is a reconcilement in accordance with the language rules and accepted by the people of the language and the community. They have argued by the Qur’an, tradition, logic and the manner of the intellectual to prove this principle.
خلاصه ماشینی:
(مظفر، ١٣٧٥،ج ٢: ٢٢٨؛ انصاری ، ١٤١٦، ج ٢: ٧٥٣) ١-٣ اقسام جمع جمع بین ادلۀ متعارض بر دو نوع است ؛ جمع عملی و جمع دلالی ١-٣-١ جمع عملی جمع عملی ، جمعی است که در مقام عمل کردن به ادله ، برای رفع تنافی میان دو یا چند دلیل متعارض اعمال می گردد، به این صورت که اگر دو یا چند دلیل به خصوص در جایی که این ادله نص باشد در حکمی از احکام شرعی باهم تعارض نمایند، در مقام عمل گاهی به این دلیل و گاهی به دلیل دیگر عمل می گردد (تبعیض در عمل )؛ مثل آنکه دو دلیل متعارض درباره نماز جمعه وارد شده که یکی از آن دو، نماز جمعه را واجب می داند و دیگری واجب نمی داند، در چنین موردی ، در مقام رفع تعارض ، به هر دو دلیل متعارض عمل می شود؛ یعنی مکلف در یک هفته نماز جمعه را می خواند و در هفته دیگر نماز جمعه را ترک کرده و نماز ظهر را می خواند.
خلاصه جمع اولی از طرح نیست چون هر دو در یک رتبه و مسبب از علم اجمالی هستند که اجمالا می دانیم باید از احد الامرین رفع ید کرد ولی آیا از اصاله الظهور یا اصاله السند مرّدد هستیم با این محاسبه از کجا که جمع اولی از طرح باشد؟ دوم : شیخ انصاری اینگونه اشکال کرده است : درست است که اصل در مورد هر دلیلی اعمال و به کار بردن آن است ؛ اما در حالت تعارض ، امکان عمل به هر دو دلیل وجود ندارد، در غیر این صورت دیگر تعارضی وجود نداشت و نیاز به تصرف در «لا باس ببیع العذرة » و«ثمن العذرة سحت » نبود؛ زیرا همان طور که مراعات سند در دو روایت واجب است تعبد به ظاهر دو دلیل نیز واجب است .