چکیده:
در این مقاله راجع به راهکارهای تأمین امنیت قضایی در نظام سیاسی اسلام از منظرفقه و فقها بحث شده است، و روشن گردیده است که فقها به عنوان سکانداران اصلی منصب قضاوت به تبع از قرآن و سنت و سیرۀ حضرات معصومین علیهم السلام روی امنیت قضایی زیاد تکیه کردهاند. زیرا سعادت و سلامت جامعه، و برقراری امنیت و عدالت و حفظ حقوق و آزادی و احترام مردم، به قوۀ قضاییه و کیفیت اجرای آن وابسته است. اگر در یک جامعه رسیدگی به شکایات به صورت کامل انجام گیرد عدالت بر آن جامعه حکم فرما میگردد و مردم از لحاظ جانی، مالی و آبرو امنیت پیدا میکنند و کار دولت و مردم بهبود مییابد.
بر عکس اگر در جامعهای قضا و رسیدگی به دعاوی مردم مورد توجّه قرار نگیرد عدالت از آن رخت برمیبندد و هرج و مرج و فساد آن جامعه را فرا میگیرد، و در نتیجه موقعیت دولت از بین میرو. به همین جهت در اسلام رهکارهای برای تأمین امنیت قضایی در نظر گرفته شده است ازجمله: اصلاح ساختار نظام قضایی کشور درجهت تضمین عدالت و تأمین حقوق فردی و اجتماعی همراه با سرعت و دقت، کنترل منصب قضا و هدایت آن در مسیر و اوصافی که اسلام بیان کرده است همانند: نمایندۀ خدا بودن قاضی، الهی بودن قوانین قضا، عدم تأثیر پذیری دستگاه قضا از سیاست، قربانی شدن حکومت در راه اجرای عدالت، اعتراض ناپذیری نسبت اصل قضای اسلامی، کنترل قاضی، به این معنی که قاضی صلاحیت برای قضاوت داشته باشد، نظام مند کردن استفاده از بینه و یمین در دادگاهها. استفاده از تعدد قضات در پرونده های مهم. تخصصی کردن رسیدگی به دعاوی در سطوح مورد نیاز. کاستن مراحل دادرسی به منظور دستیابی به قطعیت احکام درزمان مناسب. یکسان سازی آیین دادرسی در نظام قضایی کشور با رعایت قانون اساسی و امثال آن که به صورت مبسوط بیان گردیده است.
خلاصه ماشینی:
به همين جهت در اسلام رهکارهاي براي تأمين امنيت قضايي در نظر گرفته شده است ازجمله : اصلاح ساختار نظام قضايي کشور درجهت تضمين عدالت و تأمين حقوق فردي و اجتماعي همراه با سرعت و دقت ، کنترل منصب قضا و هدايت آن در مسير و اوصافي که اسلام بيان کرده است همانند: نمايندة خدا بودن قاضي، الهي بودن قوانين قضا، عدم تأثير پذيري دستگاه قضا از سياست ، قرباني شدن حکومت در راه اجراي عدالت ، اعتراض ناپذيري نسبت اصل قضاي اسلامي، کنترل قاضي، به اين معني که قاضي صلاحيت براي قضاوت داشته باشد، نظام مند کردن استفاده از بينه و يمين در دادگاهها.
» (صحيفۀ امام ، ج ١١ ص ٢) ٥- اعتراض ناپذيري از آنجا که قضا در اسلام ادامه رسالت انبياي الهي است و قاضي واجد الشرايط نمايندة خدا، و مستند و معيار قضا قوانين احکام خدا است ، نه آراي شخص قاضي، و نه آراي پارلمان و يا اکثريت مردم بر اين اساس موضع گيري و اعتراض به قضا اسلامي، اعتراض به قاضي و يا سيستم قضايي کشور نيست بلکه اعتراض به اسلام و پيامبر و خداوند است و لذا معترض نميتواند مسلمان باشد، قرآن کريم خيلي روشن و صريح در خصوص موضع گيري و اعتراض عليه قضا اسلامي سخن گفته است : «فلا وربک لا يؤمنون حتي يحکموک فيما شجر بينهم ثم لا يجدوا في أنفسهم حرجا مما قضيت ويسلموا تسليما»، (نساء/٦٥) سوگند به پروردگار تو آنها ايمان ندارند مگر اينکه تو را در اختلافات خود قاضي و داور قرار دهند، و از حکم و داوري تو در دل احساس ناراحتي نکند و کاملا تسليم باشند.