چکیده:
انقلاب مشروطه در ایران یکی از اتفاقهای مهم تاریخ معاصر ایران است که تاثیرات چشمگیری را در مناسبات سیاسی و اجتماعی ایران رقم زده و تحولات عینی و ذهنی مهمی را به دنبال داشته است.پژوهش پیشرو با استفاده از روش تعاملی جان استوارت هیوز درصدد پاسخ به این سوال است که آیت الله نائینی با توسل به کدام قواعد فقهی در جهان تشیع، به دفاع از انقلاب مشروطه پرداخته است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد نائینی به دلیل قرار گرفتن درون یکسری از زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عصر مشروطه و با استفاده از چهار قاعده فقهی، اصل حریت، وجوب امربه معروف و نهی از منکر، وجوب مبارزه با ظلم و وجوب نفی سلطه بیگانه به مبارزه با حکومت قاجار پرداخته و از انقلاب مشروطه در ایران دفاع کرده است. مهمترین پیامد این کنشگری را میتوان در بعد عملی برقراری حکومت مشروطه بر پایه مجلس شورای ملی وقانون اساسی دانست و در بعد نظری تحول فقه سیاسی شیعه و مشروعیت یافتن نقش مردم در حکومت بیان کرد.
خلاصه ماشینی:
پژوهش پیشرو بر آن است که با استفاده از روش تعاملی جان استوارت هیوز به این پرسش پاسخ دهد که آیتالله نائینی با تکیه به کدام قواعد فقهی در جهان تشیع، از انقلاب مشروطه دفاع کرده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد نائینی به دلیل زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عصر مشروطه و با بهرهگیری از چهار قاعدۀ فقهی: اصل حریت، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، وجوب مبارزه با ظلم و وجوب نفی سلطۀ بیگانه، دفاع از مشروطه و مبارزه با حکومت قاجار را لازم شمرده است.
بر این اساس پژوهش حاضر مبانی فقهی انقلاب مشروطه از دیدگاه نائینی را بررسی میکند و در پی پاسخ به این پرسش است که آیتالله نائینی بر پایۀ کدام قواعد فقهی شیعه، از انقلاب مشروطه در ایران دفاع کرده است؟ میتوان ادعا کرد که نائینی با تکیه بر چهار مبنای فقهی در جهان تشیع (اصل حریت، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، وجوب مبارزه با ظلم و وجوب نفی سلطه بیگانه) و برخی زمینههای عملی، با حکومت مستبد و مستعمرۀ قاجار مبارزه کرده و به دنبال برقراری مدلی از حکومت بوده است که نهتنها نمونۀ آن را در صدر اسلام یافته بود، بلکه فاصلۀ چندانی نیز با دنیای مدرن ندارد.
چارچوب نظری بررسی مبانی فقهی انقلاب مشروطه در اندیشۀ سیاسی آیتالله نائینی و تأثیر این اندیشهورزی در جامعۀ ایران و نیز مشخص کردن نتایج سیاسی و اجتماعی آن نیازمند روششناسی است.