چکیده:
به اتفاق عالمان مسلمان، هر آن حدیث که با قرآن کریم مخالف باشد، مردود است. این اصل به واسطه آیات و اخبار معتبر پرشمار پشتیبانی میشود. و اهل بیت و برخی صحابه بر پایه آن، اخباری منسوب به پیامبر اکرم را مردود شمردهاند. برخی اهل حدیث هر چند اصل مردود بودن حدیثِ مخالف با قرآن را پذیرفتهاند، ولی درک عقل در اعتبارسنجی حدیث به قرآن را معتبر نمیدانند؛ در دیدگاه آنان، عقلی که به مخالفت حدیث صحیح (السند) با قرآن حکم کند، بیگمان به خطا رفته است. بسیاری از فقیهان نیز هر چند عرف را مرجع تشخیص مخالفت میدانند، ولی مخالفت را تنها در دو فرض تباین کلّی و جزیی محصور میکنند و مخالفت عرفی را به مخالفت منطقی تقلیل میدهند. با پیگیری احادیث عَرض و سخنان محدّثان و فقیهان در این باب، و تحلیل مفهوم مخالفت عرفی، و استقراء مصادیق؛ هفت گونه مخالفت حدیث با قرآن یافت میشود: تناقض صریح یا مخفی، تخصیص عامّ تخصیصناپذیر، تعمیم خاصّ، انحصار عامّ در مصادیق، مخالفت با سیاق آیه، و مخالفت با قرآن مکتوب یا ملفوظ. بیگمان احادیثی که در هر یک از این گونهها جای گیرد، با قرآن کریم مخالفت دارد و کنار گذاشته میشود.
Research problem: All Muslim scholars reject the tradition of opposing the Quran. The verses of the Qur'an and many hadiths imply this principle. And the Ahl Al-Bayt and the companions of the Prophet also rejected the anti-Qur'anic narrative. However, everyone has accepted this principle, but some of the hadiths do not consider the understanding of reason in evaluating hadiths valid. The jurisprudents also consider the Qur'an as opposed to only two assumptions: General and partial logical contradiction. Therefore, defining the opposition of hadith to the Quran and identifying the variants of the hadith opposed to the Quran is the problem of the present study. Research findings: By following the traditions we can find seven types of opposition to the Qur'an: Explicit or hidden paradox, Assign a generic title, Generalize a specific title, Unique general title in some instances, Opposition to the context of the verse, Oppose the scripture and reading the Quran. These seven types of hadith are discredited because of opposition to the Quran.
خلاصه ماشینی:
برخي اهـل حديث هر چند اصل مردود بودن حديث مخالف بـا قـرآن را پذيرفته انـد، ولـي درک عقل در اعتبارسنجي حديث به قرآن را معتبر نمي دانند؛ در ديدگاه آنان ، عقلي کـه بـه مخالفت حديث صحيح (السند) با قرآن حکم کنـد، بي گمـان بـه خطـا رفتـه اسـت .
روايات عرض حديث بر قرآن روايات پرشماري در هر دو سنت حديثي سني و شيعه نقل شده است کـه احاديـث منسوب به معصوم ع بايد بر قرآن کريم عرضـه شـوند ودر صـورت مخالفـت اعتبـاري نخواهند داشت ؛ عمده روايات عرضه حديث بر قرآن در کتب شيعه از اين قرارند: کليني از علي بن ابراهيم قمي از ابراهيم بن هاشم از نوفلي از سکوني (سند موثـق ) از امام صادق ع نقل مي کند که پيامبر اکرم ص فرمود: بـر هـر حقـي حقيقتـي و بـر هـر درستي روشنايي است پس آنچه با کتاب خداوند سازگار بـود آن را برگيريـد و آنچـه بـا کتاب خدا ناسازگار بود، واگذاريد.
سخن ابن حزم مورد پذيرش عموم محدثان و فقيهان سلفي قرار گرفته ، چنانچه عماد السيد شربيني (مـدرس الازهـر)، عرضـه حـديث بـر قـرآن را از مواضـع دشـمنان اسـلام برشمرده و پس از نقل سخن ابن حزم مي نويسد: اهل علم بر اين متفق هستند که سـنت صحيح با قرآن مخالفت نمي کند و با سنت صحيح ديگـر نيـز مخالفـت نمي کنـد و هـر تعارضي به نظر رسيد، واقعي نيست ، بلکه از بدفهمي است (شربيني ، ۱۴۲۲: ۲۲۸).