چکیده:
تصویر و خیال، اساس و جوهرۀ کلام شاعرانه را منعکس می کنند و ذهنیت هنرمند را از جهان برون و درون هویدا می سازند. تصویرسازی کوشش ذهنی سخنور است تا با خلاقیت بین ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه خویش، پیوندی بدیع ایجاد کند.در این پژوهش با تکیه بر روند شکل گیری مفهوم تصویر و نقش خیال در آن، ضمن رعایت حدود ماهیت تصویر، به تعریف و معرفی ساختار و انواع مختلف پرداخته شده است. یکی از راه های کشف و بازنمایی ظرفیت های گوناگون تصویر شعری، در ابعاد مختلف مانند زیبایی شناسانه، ادبی، اجتماعی و...، شناخت ساختار چند لایه و انواع آن است.«تصویر مستقل» یکی از انواع تصاویر است. این تصویر ماهیت انحصاری و ویژگی خوداتکایی اندیشه شاعر را در بردارد و همچنین قابلیت به کارگیری در خارج از فضای شعر را دارد.بررسی تصاویر مستقل در غزل های خواجوی کرمانی، خواننده را با شبکۀ گفتمانی اشعار او روبرو می کند. گفتمانهای بهدستآمده را می توان در موضوعات؛ گفتمانهای هستی شناسانه، عاشقانه، گفتمانهای سیاسی حکومتی، گفتمانهای دینی و مذهبی و گفتمانهای حوزۀ وطن و....تقسیم بندی کرد. نتایج تحلیل گفتمان تصاویر مستقل در غزل خواجو، بیانگر جزئیاتی دقیق از فرهنگ، جامعه، سبک زندگی و اندیشه و بینش شاعر است. نگرش شاعر به عشق، به عنوان محور اصلی زیست بشر، گفتمان ننگ و نام و نگرش پیشرو خواجو، در به تصویر کشیدن گفتمان وطن، اشاراتی از آن دسته است.
There are many works on the subject of image and its analysis, which are often studied based on the science of expression and novelty and under the title of imaginary forms.Images and fantasies are twins reflecting the reason and essence of poetic words and reveal the artist's mentality inside and outside the world. Imagination is the speaker's mental effort to create a novel link between his conscious and unconscious. In other words, the images are the result of the interactions of the artist's imaginative workshop, which change the nature and form of objects that are neither completely human nor natural. "Independent image" is one of the types of images whose constituent elements include the exclusive nature and self-reliance of the poet's thought and can exist outside the space of poetry.Considering the process of formation of the concept of image, the role of imagination, while preserving the theoretical nature of the image, in KhajaviKermani's poems, we have discovered and represented various dimensions resulting from recognizing the multi-layered structure and different types of images in his lyric poems, achieving poetic image from different angles of aesthetics, literature, society, etc. The purpose of this study is to analyze and interpret independent images in KhajaviKermani's lyric poems to guide the reader to the discourse network of his poems. Categorization of obtained discourses by titles; Ontological, romantic, governmental political, and religious discourses, and discourses in the field of patriotism, etc., are divisible.The results obtained from the analysis of the discourse of independent images of Khajoo,s Ghazal illuminate details of the culture and society and the life, thought and vision of the poet. The poet's attitude to love as the main axis of human life, the discourse of disgrace and name and of course the discourse of the homeland are allusions to them. This research has been studied by descriptive-analytical method using library resources.
خلاصه ماشینی:
معرفي و شناخت تصاوير مستقل در غزل خواجو، و بررسي و بيان پيوند آن با موضوع گفتمان - که خود ابزاري معتبر در شناخت متن است - و دسته بندي گفتمان ها در مجموعه - هاي بزرگ تر و بيان نمونه هاي آن ؛ از اهداف اين تحقيق است .
پرسش اينجاست که بررسي تصاوير مستقل شعري حامل چه نکاتي در بررسي اثر هستند؟ مطالعۀ تصاوير مستقل بيانگر چه پيوندهايي ميان آن گونه تصاوير و جامعه زمان خواجو است ؟ رابطۀ تصوير مستقل با گفتمان ، به کشف و بازنمايي چه مسائلي ميپردازد؟ پيشينۀ تحقيق در زمينۀ تصوير ميتوان ، به کتاب هاي بابک احمدي، تحليل نشانه معناشناختي تصوير از 15 / حميدرضا شعيري، صورخيال از محمدرضا شفيعي کدکني، بلاغت تصوير از محمود فتوحي و...
گفتمان هاي هستيشناسانه اي هم در شعر خواجو و در سبک هاي مختلف شعري و مردم آن عصر و حتي زمان ها و مکان هاي ديگر تصاوير بسياري را نمايان ميکند و نشانه هاي بينامتني آن قابل طرح است .
گاه با نردبان عشق ، معراج را تجربه ميکند و ميگويد: از ديدة خواجو نرود گلشن رويت زان رو که جما ت گل بستان کمالست (همان :١٥١) شاعر براي بيان جوهرة وجود هستي، که از دامان عشق متولد شده است ، با تصويرهاي مستقل ، دست به استدلال ميزند و ميگويد: گرنه در هر جوهري از عشق بودي شمه اي کي کشش بودي به آهن سنگ مغناطيس را (همان :٢٧٣) عقل از سر ناداني با عشق نياميزد با شير آهو کي ن(جهه مادن ر:ان٦د١از٥د) بي عشق مسخر نشود ملک حقيقت آن چيز که جز عشق بود عين مجازست (همان :٧١٦) گفتمان هاي سياسي و حکومتي سرزمين ايران موقعيت خاص جغرافيايي در نقشه جهان دارد.