چکیده:
پوشاک زنان ایرانی، نمودی از فرهنگ ایران است که متناسب با تغییرات گفتمانی در میدان قدرت حکومتهای مختلف، تطور یافته است. از دورههای مهم تاریخی برای مطالعه در چگونگی تاثیر نهاد قدرت بر پوشاک زنان، دوره صفویه با تغییر مذهب و تثبیت تشیع، و در پی آن دورههای افشاریه و زندیه است. این مقاله با روش تحلیل گفتمان به این سوال پاسخ میدهد که زیباییشناسی پوشاک زنان ایرانی، چگونه از نهاد قدرت تاثیر پذیرفته است؟ نتایج نشان داد که میزان پوشش زنان در اجتماع، به شدت تحتتاثیر رویکرد دینی سیاسی بوده اما نهاد قدرت در زیباییشناسی ساختار پوشاک، تاثیر قابل اعتنایی نداشته است. از سوی دیگر، تقیدات مذهبی گفتمان حاکم، سیاستهایی را برای تمایزبخشی روا میداشته که به تغییراتی در نوع و حدود پوشش زنان اقلیتهای دینی منجر گردید. نهاد قدرت همچنین در اثر تعاملات تجاری- فرهنگی خارجی با ممالک اروپایی نیز تاثیرات مهمی بر زیباییشناسی پوشاک زنان باقی گذاشت.
Iranian women dress is a presentation of Iranian culture which has evolved according to discursive changes in the power fields of different states. The period of Safavid dynasty, is a important period in Iran history to study the effect of power institution on the aesthetic of Iranian women because of religion change to Shia. Following Safavid, Zand and Afshar are important periods too. This paper by applying discourse analysis, is answering to this question: how the power institution has affected the aesthetic of Iranian women? The results show that the women public clothing was deeply influenced by political- religious approach but the power institution has little influenced the aesthetic of dress structure. On another hand, religious interests of dominant discourse enforced policies to distinguish some social groups which led to changes in the type and extent of dress worn by women affiliated to religious minorities. The power institution influenced the aesthetic of Iranian women through cultural- commercial interactions with European countries too.
خلاصه ماشینی:
از جمله استدلال شده است که به ندرت مسأله اعمال پوشش در سطح جامعه در مواردی که به طور عادی این کار صورت نمی گرفت در دستور کار محتسبان بود؛ یکی از رایج ترین مصادیق برای مداخله محتسبان در این باره، رعایت حدود شرعی در حمام های عمومی بود که در وظایف حسبه، جایی به خود اختصاص داده است اما نه در کتب حسبه و نه در متون روایی و فقهی نمی توان مصادیق بارزی را دید که حکومت ها بر آن شده باشند تا درباره رعایت پوشش مناسب مداخله کننده برخی دیدگاه ها نیز در اثبات ضرورت ورود قدرت به موضوع پوشش زنان دال بر آن است که گرچه قبلا اتخاذ پوشش اسلامی بخشی از فرهنگ جوامع اسلامی بوده اما چون در دوران معاصر، جهانی شدن، زمینه را برای نادیده گرفتن این حکم دینی به وجود آورده، ورود حکومت به این امر اجتماعی، ضروری است.
این مقاله بر آن است تا با مطالعه رابطه نهاد قدرت در اعصار صفوی، افشار و زند با دین و هنر، به این سوال پاسخ دهد که نحوه تاثیرگذاری گفتمان حاکم بر پوشاک و پوشش زنان مسلمان ایران به مثابه یک عنصر فرهنگی چگونه بوده و به چه میزان جهت گیری های سیاسی و دینی نظام حاکم بر زیبایی شناسی پوشش زنان تاثیر گذاشته اند.
همچنین به دلیل وجود متون و منابع تاریخی مکتوب از این دوران، امکان بهره مندی از اطلاعات دقیق تری درباره موضوع تحقیق وجود دارد؛ گرچه در نگرشی کلانتر، اهمیت مطالعه دوران صفوی و تحولات فرهنگی و دینی آن که در نوع پوشش اسلامی زنان تاثیر گذاشته، از این رو است که «باورها، سیاست و ایدئولوژی شیعی صفویان، تأثیر ژرفی بر شکل دادن ایران امروزی داشته است» (لوی، ۲۰۱۰: ۲۴).