چکیده:
زمینه و هدف: زبانشناسی شناختی به ارتباط میان زبان، ذهن و تجربیات فیزیکی اجتماعی انسان میپردازد و به عنوان رویکردی معنا بنیاد مجموعهای از نظریات را شامل میشود که استعاره مفهومی از مهمترین آنهاست. از دیدگاه این نظریه استعارهها ابزاری اساسی برای درک امور انتزاعی و غیرملموس در ذهن بشر هستند و حوزه کار و نفوذ آنها نه در سطح واژگان که در عمق معنا و مفاهیم میباشد. پژوهش حاضر بر آنست تا با مروری گذرا بر مطالعات و نگرشهای مدرن پیرامون استعارهها غزلیات حافظ را با توجه به نظریه استعاره مفهومی بررسی نماید و حوزههای نگاشت یا انطباق میان دو حوزه مبدا و مقصد را که به کمک تصاویر انجام میگیرد بررسی کند.
روش مطالعه: این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با بررسی20 غزل از دیوان حافظ براساس مباحث «مبدا، مقصد، نگاشت و تصویر» در چهارچوب نظریه زبانشناسی شناختی است. نحوه استخراج دادهها بدین شکل است که نخست استعارههای زبانی استخراج و از میان این استعارهها نگاشتهای اصلی نهفته در آنها شناسایی میشود. سپس مفاهیم ذهنی و تصویری برخی کارکردهای معنایی آنها نیز تحلیل میشود.
یافتهها: حوزههای تعریف شده در نظریه استعاره مفهومی و مصادیق آن از جهات بسیاری با زمینههای مفهومی و کاربردی اشعار حافظ مشابهاتی دارد؛ به نحوی که میتوان غزلهای حافظ را نمونهای از استعارههای مفهومی دانست که با استفاده از نگاشتهای گوناگون و تصاویر به انتقال معانی و مفاهیم متناسب با آنها میپردازد.
نتیجهگیری: استعاره در دیوان حافظ ابزار توانمندی برای بیان معانی پیچیده، مبهم و دور از ذهن و تصویر است که با استفاده از تجربه شعری و زبانی شاعر به بهترین شکل ببار نشسته است. با توجه به دادههای پژوهش، مهمترین و پربسامدترین نگاشتها و انواع مصداقهای عینی و ذهنی که حافظ برای توصیف و تصویرگری از آنها بهره گرفته است، به ترتیب عبارتند از: «طبیعت، عشق و رندی، امید، زهد و ریا، عرفان و ملامت» است که بیشترین بسامد مفاهیم استعاری در دیوان حافظ مربوط به «طبیعت» و کمترین مربوط به «عرفان و ملامت» است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Cognitive linguistics deals with the relationship between language, mind, and human physical and social experiences, and as a meaning approach, it includes the foundation of a set of theories, the most important of which is conceptual metaphor. From the point of view of this theory; Metaphors are an essential tool for understanding abstract and intangible things in the human mind and their field of work and influence is not at the level of words but in the depth of meaning and concepts. Examine conceptual metaphor theory and examine the areas of mapping or correspondence between the two domains of origin and destination that are done with the help of images.
METHODOLOGY: This research is a descriptive, analytical method with a review of 20 lyric poems from Hafez's Divan based on the topics of "origin, destination, mapping and image" in the context of cognitive linguistic theory. The method of data extraction is such that first the linguistic metaphors are extracted and among these metaphors, the main maps hidden in them are identified. Then, the mental and visual concepts of some of their semantic functions are also analyzed.
FINDINGS: The domains defined in the theory of conceptual metaphor and its examples are in many ways similar to the conceptual and practical contexts of Hafez's poems; In a way, Hafez's sonnets can be considered as an example of conceptual metaphors that use various maps and images to convey meanings and concepts appropriate to them.
CONCLUSION: Metaphor in Hafez's divan is a powerful tool for expressing complex meanings, ambiguity and distance from the mind and image, which is best utilized using the poetic poetic and linguistic experience. According to the research data, the most important and most frequent maps and types of objective examples that Hafez has used to describe and illustrate them are: "Nature, love, hope, asceticism, mysticism and blame", which is the highest frequency of metaphorical concepts in Hafez's court. It is related to "nature" and the least is related to "mysticism and blame
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر بر آنست تا با مروري گذرا بر مطالعات و نگرشهاي مدرن پيرامون استعاره ها غزليات حافظ را با توجه به نظريۀ استعارة مفهومي بررسي نمايد و حوزه هاي نگاشت يا انطباق ميان دو حوزة مبدأ و مقصد را که به کمک تصاوير انجام ميگيرد بررسي کند.
نظريۀ استعارة مفهومي براي اولين بار در کتاب ليکاف و جانسون مطرح شد، مهمترين نکتۀ اين نظريه آن است که استعاره برخلاف ديدگاه سنتي فقط يک ويژگي سبکي زبان ادبي نيست ، بلکه خود تفکر و ذهن ، داراي ماهيت استعاري است (درآمدي بر زبانشناسي شناختي، راسخ مهند: ص ٤١).
اين مقاله بر آن است تا ابتدا، تعريفي از استعاره را از منظر ديدگاه سنتي و ديدگاه زبانشناسي ارائه دهد، سپس به نمونه هايي از نگاشتها و تصاوير بکاررفته شده در ٢٠ غزل از ديوان حافظ بپردازد؛ چراکه نگاشتها و تصاوير بعنوان يکي از زيرساختهاي اساسي استعاره هاي مفهومي بشمار ميآيند.
حافظ حتي وقتي ميخواهد موضوعي معرفتي را مطرح سازد، از طبيعت غافل نيست و براي اظهار و ايضاح نظر خود از گل و سوسن استفاده ميکند و حکمت را با طبيعت درميآميزد: جهان چو خلد برين شد به دور سوسـن و گـل ولي چه سود که در وي نه ممکن است خلود (ديوان حافظ ، ج ٢: ص ٢١٩) «سوسن و گل » دو مفهوم عيني هستند که واژه هاي «جهان و خلد برين » را بعنوان مقصد توصيف ميکنند.
حتي برخي از اشعار او، تماماً مفهوم اميد دارد: يوسف گم گشته بازآيد به کنعان غم مخـور کلبۀ احزان شود روزي گلستان غم مخور (ديوان حافظ ، ج ٢: ٢٥٥) «يوسف و کنعان » دو مفهوم ذهني هستند که با واژه هاي «کلبۀ احزان و گلستان » بعنوان مبدأ استعارة مفهومي در اين بيت توصيف شده اند.